بینه‌ر

روایت فاجعه و زبان شعر

هیمن رحیمی – آیا زبان شعر می تواند حامل روایت فاجعه باشد؟ در کل شعر می تواند تراژدی و فاجعه را روایت کند؟ روایت فاجعه با زبان شعر در واقع امری بس دشوار و خطیر است، شعر در پهنای ادبیات بیشتر از سایر ژانرهای دیگر از بعد زیبایی شناسی و لذت متنی برخوردار است.

"تئودور آدرنو" سر به نحله فکری مکتب فرانکفورت بعد از فاجعه انسانی آشوئیتس که منجر به سوزاندن هزاران انسان یهودی در کورەهای آدم سوزی شد، نوشتن شعر را یک نوع توحش و بربریت می پندارد، لیکن "مارکوزە" در مقاله (شعر غنایی) شعر و ادبیات را پس از فاجعه " آشوئیتس" همچنان امری ممکن و حتی ضروری میداند. دیدگاه مختلف و گاها متضاد اندیشمندان و منتقدان ادبی به ویژه فرانکفورتی ها در واقع در خصوص نوشتن و یا عدم ننوشتن شعر و یا امکان و عدم امکان ظهور شعر پس از رویداد تراژدی و فاجعه آشوئیتس نیست.

آنچه که موجب شده دیدگاه های مختلف و گاها متضاد منتقدان و نویسندگان پس از رویداد فاجعه "آشوئیتس" بروز پیدا کند،( روایت تراژدی و فاجعه، خاطرات قربانیان و فراموشی آنان ) با زبان شعر است، در کتاب شعری "چاره کێ بۆ نسیان" خواننده با روایت متفاوتی از فاجعه و تراژدی انسانی در جغرافیای مشخص و مردمانی با تاریخ و فرهنگی مشترک روبرو خواهد شد، تراژدی "شنگال" توسط آدمهای خون آشام و زامبی های داعش در این اثر شعری با روایت دو شخصیت (عزیز و نیلوفر) روایت می شود، شاعر آگاهانه بر این امر واقف است چنانچه خود در مقدمه کتاب اشاره کرده:

هرنوع زبان ادبی و هنری از روایت فاجعه و بازگوکردن خاطرات قربانیان فاجعه قاصر و ناتوان است.

لیکن شاعر پس  از آشفتگی از بازگوکردن و روایت تراژدی رویداد "شنگال" و قربانیانش با زبان ژانرهای دیگر ادبی و هنری (زبان داستانی، موسیقی، سینما و …) ناچار به زبان شعر روی می آورد. شاعر روایت فاجعه و تراژدی "شنگال" با هر نوع زبان ادبی و هنری به جز زبان شعر را محتمل شکست می داند، سوالی که ذهن خواننده را با خود درگیر می کند، آیا خود شعر و زبان شعری "چاره کێ بۆ نسیان" توانسته گوشه هایی از این رویداد و تراژدی را روایت و بازگو کند، یا آن را به وادی نسیان می سپارد و شاعر با وجود نسیان فاجعه انفال و تراژدی "حلبچه "نسیان این تراژدی را نیز پیش بینی می کند. شاعر آگاهانه و با احتیاط کامل تلاش کرده از گوشه و کنار فاجعه عبور کند نه از بطن فاجعه ، چون شاعر از روایت کردن فاجعه با هر نوع زبان هنری دیگر را نوعی شکست می پندارد.

 "خاطره و نسیان"

نیچه در یکی از نوشته هایش "تاملات نا بهنگام" درباره مسولیت آگاهی تاریخی ، به دوره هایی اشاره می کند که آلمانی ها  از آن به منزله دوران شکوفایی یاد میکند. نیچه از مسئولیت آگاهی تاریخی به منزله همان سایه افکنی شبح گذشته یاد می کند، چنانچه "پل ریکور" در سخنرانی خود در پژوهشکده "حکمت و ادیان "در اسفند ۱۳۷۷ به آن اشاره نموده: « نسیان و فراموشی امری است اجتناب ناپذیر و حتی ضروری». "پل ریکور "معتقد است خاطره هایی که فاقد قابلیت فراموشی  باشد خاطره هایی است که توان بازگو کردن رویدادها و حوادث را ندارد، بنابراین باید فراموش کنیم تا قابلیت بازگوکردن و روایت را داشته باشیم.

در اثر شعری "چاره کێ بۆ نسیان" آنچه رخ می دهد، بازگو کردن خاطره قربانیان است و باز شناساندن آنان بعنوان ابژه هایی که در روند فاجعه انسانی خود را به وادی فراموشی می سپارند، تا بازگو و روایت شوند.

شاعر در "چاره کێ بۆ نسیان" در امر روایت و بازگوکردن خاطرات قربانیان فاجعه انسانی "شنگال" تنها به شعر و زبان شاعرانه متوصل می شود، و جز زبان شعر در روایت و بازگوکردن تراژدی شنگال ژانرهای دیگر از جمله موسیقی، سینما، داستان و.. را محتمل شکست می داند، گر چه شاعر بر این امر واقف است و خود اذعان می دارد که روایت فاجعه به زبان شعر درد و فاجعه را تقلیل می دهد، لیکن در امر روایت و بازگوکردن فاجعه جز به کارگیری زبان خاص شاعرانه چاره دیگری ندارد، روایت و بازگوکردن فاجعه شنگال با موضوعیت جنگ و خشونت ناشی از جنگ بر تمام کتاب سایه انداخته است. نگارنده این یاداشت معتقد است که روایت فاجعه انسانی "شنگال" و بازگو کردن خاطرات قربانیان در چنگ توحش و ایدئولوژی داعشیزم با محوریت دو شخصیت اصلی کتاب (عزیز و نیلوفر) که خود نیز از قربانیان فاجعه هستند با تکنیک های ادبی و شگردهای خاص زبانی تا حدودی موفق بوده است. در شعر" وه رزی نیلوفر" شاعر با زبانی کارکردیشهری و شگردهای خاص زبانی (آیرونی، پارودی، اروتیزم زبانی) از خاطرات نیلوفر می گوید:

.

بارووتم نیلوفه ر/ وێب بده

پرۆفایله که ت ناسکه و لایک

ناسکه که ت فینکه و نایک

دار لیمۆی ئێره یی گرتووه پێته وه به له ره

ئه وانه ی که وتن په شیمانی

نه پێتده گه ن وه ک من /که وه یلانم به خۆمه وه

به کاولی و فاڵی ته واوی که وڵییه کانی به ر خیابان

رێواست خواردووه و ترشه نیگات سه گی چی؟ گورگ بخۆ

پرۆفایله که ت شارتری خانم

شارتری یانێ کراسه که ت مارک که وشه که ت پارک

یانی لاکه که ت شێت

شارتری یانی ژماره که ت ئای دییه که ت کوشتمی

یانی کافه قه رارته

شارتری یانی

خۆت به ته نیا خیابانێکی دوو لاینه ی

خوارێکی /بانێکی

ویترینێکی سه وزی خۆشێکی دوورتم

گورگ بخۆ گورگ

خۆت لاده له خۆر لاده به لا (اقسم لا بهذا…) شار نه

به شه ڕ و شیداریی پێستت باوه ڕ بکه

به باخ و بێستان دره نگته به له رهی جه نازه ی خیابان

به چیامانی خێمه له چیا /ئاواره ی یا له گه رماوی خلیفه

نه رماوی؟

کوای نیلوو

شه ڕ له تۆوه ده ست پێده کات له سینگته وه

پشتت چه ماوه به نزا

تاریخ له تۆوه ده ست پێده کات له ده سته وه

رانت راستاوه له فه زا

و همچنان در شعر "شکست رێک وه ک شکست گورگ وتی "شاعر به توسل به ادبیات فلکلور (حه یران) و شگردهای زبانی کور شدن "عزیز"شنگالی یکی از قربانیان فاجعه جنگ و توحش داعشیزم به روایت می کشد

٢

من ئه مه وێ

برایمتان له ئورفایێ

یه هودایێ ببه نه به ر که عبه نزایێ

هه ر کێتان پێ شک ئه برێ

شێخێ له که رکووکێ

رێخێ له که وشه که تانا دا لاکه نه وه لامه سه ب

قاڵی سلێمان کوانێ ؟ درۆ بوو؟

های عه شره ت کوڕێک جێماوه له دڵته نگییه کانا سه حرا و گورگدا

پڕ به له دڵه ڕاوکێی باوک که شه رمه زار

های عه شره ت دوو چاوی بیمارم هه یه

مه ترسه رۆڵه

خه و ئه بینی له خه ودا هیچ راست نیه

جێمان شۆخییه که رێگه ئه یکات

هه وا بخۆ

خۆت بخه شان

ی راستا

ناوت بڵێ

خاکی ده مت تف که ره وه

تف له خاک که و

ئابڕووی باوکت

مه ترسه دێته وه باوکت پڕه له شۆخی ئه م نیشتمانه

ئه م نیشتمانه هه ر له سه ره تاوه شۆخی بوو

وه ک مه رگ که شۆخییه کی مه سخه ره یه

مه ترسه خه وتووی خه و ئه بینی

بلوورێنم پێ ده که نی

 

هیمن رحیمی

منابع

۱٫شعر غنایی پس از آشوئیتس /هربرت مارکوزه/ترجمه /مهرداد امامی

۲٫گزیده نوشتههای دربارهی زیبایشناسی انتقادی بنیامین/آدرنو/مارکوزه/ترجمه /امید مهرگان /تهرانگام نو/چاپ سوم /۱۳۸۸

۳٫خاطره ، تاریخ ، فراموشی، سخنرانی "پل ریکور"در اسفند ۱۳۷۳ در پژوهشکده حکمت و ادیان

۴٫"چاره کێ بۆ نسیان"شیعری هاوچه رخی کوردی /که ماڵ شه نگالی/بلاوکراوه ی گوتار/۱۳۹۶

 

این نوشتار اولین بار در شماره ۵۶ " دەنگی کوردستان" منتشر شده است.

خروج از نسخه موبایل