رفتن به بالا

تعداد اخبار امروز : 0 خبر


    -١٨(°C)
    وزش باد (mph)
    فشار (in)
    محدوده دید (mi)
    اشعه فرابنفش -
    رطوبت (in)
گاه‌شمار تاریخ خورشیدی
فروردین ۱۳۹۶
ش ی د س چ پ ج
« اسفند   اردیبهشت »
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
2526272829  
به مناسبت روز جهانی تئاتر

نمایشنامه کُردی ۱۲۵ یا ۱۰۰ ساله؟

پس از برگزاری جشن صدمین سال نمایشنامه نویسی کُردی به مناسبت صدمین سالروز نگارش نمایشنامه "مَمِ آلان" (Mame Alan/ Memê Alan) (١٩١٨م) توسط "عبدالرحیم رحمی حکاری" (1890-1958) در دانشگاه کردستان، "دکتر امید ورزنده" رئیس مرکز پژوهش کردستان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج، با استناد به چند منبع همچون برگه­ ای از بروشور "نمایشگاه جهانی کلمبیای شیکاگو"، در سال ۱۸۹۳م که در آن عبارت "درام کُردی"  (The Kurdish Drama)درج شده و مقاله "جعفر سریکایا" و مطلبی از "بکر شوانی" در فیس بوک، در مطلبی کوتاه تاریخ نمایشنامه نویسی کُردی را ۲۵ سال قبل تر از زمان نگارش نمایشنامه "ممِ آلان" توسط "عبدالرحیم رحمی حکاری" اعلام نمودند و ۱۲۵مین سال نمایشنامه نویسی کُردی را تبریک گفتند. این شرایط چند پرسش را مطرح نمود؛ آیا برگزار کنندگان جشن صدمین سال نمایشنامه نویسی کُردی چنین واقعه تاریخی را نادیده گرفته اند؟ آیا اجرای "درام کُردی" در شیکاگو می تواند سرآغاز نمایشنامه نویسی کُردی محسوب شود؟ و بالاخره نمایشنامه نویسی کُردی ۱۲۵ یا ۱۰۰ سال قدمت دارد؟

برای ارائه پاسخی دقیق به پرسش های مطرح شده لازم است شرایط اجتماعی و سیاسی آن دوره، اسناد و همچنین چند و چون نمایش اجرا شده را با حساسیت بیشتری بررسی نمود. این نوشتار سعی دارد گامی در این راستا بردارد.

شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی عثمانی در نیمه دوم قرن ۱۹م

برگزاری نمایشگاه جهانی شیکاگو در زمان حکومت "عبدالحمید دوم عثمانی" (۱۸۴۲-۱۹۱۸م) صورت گرفته است. دوران حکومت "عبدالحمید" از ۱۸۷۶ تا ۱۹۰۹م، دوره پرتنش امپراتوری عثمانی به دلیل جدی تر شدن مباحث تجزیه عثمانی و جنبش های ملی گرایی محسوب می شود. از اواسط قرن ۱۸م ترس اروپاییان از ترک ها و اعراب، و در واقع گسترش سرزمین های اسلامی کمتر شد و این بار آنها بودند که دست بالا را داشتند و تهدیدی برای تجزیه امپراتوری به حساب می آمدند. بسیار پیشتر از به قدرت رسیدن "عبدالحمید" سرزمین های عثمانی روی کاغذ بین فرانسه، انگلیس، آلمان و روسیه تقسیم شده بود و اولین راهکار جهت دستیابی به آن اهداف، حمایت -حتی ظاهری- از مسیحیان، یهودیان و دیگر ملت های تحت سلطه عثمانی از سوی دولت های غربی بود. از همین رو سلاطین عثمانی با ایجاد اصلاحات سیاسی و افزایش نسبی آزادی های اقلیت های مذهبی سعی داشتند از میزان نفوذ غرب بکاهند و در نیمه اول قرن ۱۹م گرایش سلاطین عثمانی به مظاهر اروپایی نمایان بود. از همین رو قرن نوزدهم، قرن اصلاحات در دوران حکومت ۶۰۰ ساله عثمانی نام گذاری شده است. تفاوت "عبدالحمید" با سلاطین پیش از خودش در قرن ۱۹م پایبندی متعصبانه به دین اسلام و احیای مجدد لقب خلیفه به جای سلطان و همچنین بهره گیری از حس اسلامگرایی اکثریت ساکنان تحت سلطه امپراتوری بود. او سرسازگاری با مسیحیت، یهودیت و در کل غرب را نداشت و تأکیدش اتکا به مبانی دین، فرهنگ و علوم اسلامی بود. همچنین مخالفت زیادی با تجدد خواهی و ظهور مظاهر غربی داشت. وی همواره به عنوان یکی از عاملان اصلی قتل عام ارامنه و یکی از حاکمان مستبد عثمانی از سوی غرب معرفی می­شود. از دیگر سو دولت عثمانی میلیاردها لیر به اروپا بدهکار بود و اوضاع اقتصادی امپراتوری به سامان نبود. همچنین جنبش های آزادی خواهی در بخش اروپایی سرزمین عثمانی نهایتاً منجر به استقلال چند کشور شد. نواحی شمال آفریقا توسط فرانسه، انگلیس، ایتالیا بخش بخش شده بود و اگر چه حاکمان دست نشانده عثمانی در آن نواحی حکومت می کردند اما عملاً به بخشی از مستعمرات این کشورها تبدیل شده بود. در شمال نیز روس ها با فشارها و حملات متعدد چند شهر را به تصرف درآورده بودند و حتی استانبول تا مرز سقوط رفت. این شرایط توان مقابلۀ صددرصد با تهدیدهای غرب را از "عبدالحمید" سلب کرده بود، از قدرت نظامی پیشین هم خبری نبود. او مجبور بود در فکر حفظ باقی ماندۀ سرزمین امپراتوری و جلوگیری از جدایی دیگر بخش های تحت سلطه باشد. پس به ناچار سعی می­کرد با دادن اختیارات بیشتر به اُمرای نواحی مختلف، برگزاری انتخابات، اعطای برخی آزادیهای سیاسی و پذیرفتن مشروطیت – به شیوه خودش-  چهره­ای متعادل از خود نشان دهد و از گزند انتقادات داخلی و خارجی در امان بماند و فرصت مناسب جهت احیای قدرت نظامی پیشین را فراهم کند. در واقع "عبدالحمید" به ظاهر خلیفه و رهبر امت اسلامی و حامی پیروان سایر ادیان و ملتهای تحت سلطه بود اما با تمام توان در هر فرصتی بر ضد ارمنی ها، یهودی ها، ملی گرای های کُرد، عرب و حتی ترک اقدام می کرد. برای مقابله با نفوذ بیشتر غرب، برخی آزادی های سیاسی و اجتماعی در شهرهایی چون استانبول، بیروت، دمشق و … در حد فعالیت محدود گروههای هنری، چاپ نشریات و ایجاد تشکلهای اجتماعی و سیاسی را داده بود. اما آنچه می خواست، احیای قدرت متکی بر احساسات مذهبی بود، پس در کنار این گشاده دستی ها با بنیان نهادن طرح جامعه اسلامی نظر افراد با نفوذ زیادی، همچون سید جمال الدین اسدآبادی، مصطفی کامل، ابوالمهدی و … را حتی از سرزمین های اسلامی خارج از امپراتوری، با خود همسو کرد و باعث شد تجزیه عثمانی چند دهه به تأخیر افتد.

از سال ۱۸۵۰ یکی از اقدامات دولت عثمانی شرکت در نمایشگاه های مختلف با اهداف سیاسی و اقتصادی بود. نمایشگاه لندن اولین تجربه آنها در راستای تحریف واقعیت ها بود. این رویکرد توسط "عبدالحمید" نیز، علی الرغم میل باطنیش ادامه پیدا کرد، چرا که نیازمند این خودنمایی ها بود و سعی می­کرد وانمود کند پیروان ادیان مختلف و ملتهای ساکن در سرزمین عثمانی از آزادی لازم برخوردارند و برخلاف آنچه غرب ادعا می­کند محدودیت و فشاری وجود ندارد و این موارد در نمایشگاه های بین الملل تا حد ممکن تبلیغ می شد. البته هدف غربیان از دعوت دولت های شرقی جهت حضور در نمایشگاه های جهانی، از سوی برخی متفکران همچون "ادوارد سعید" (1935-2003) در راستای اهداف استعمارگرانه تعبیر ­شده است.

نمایشگاه جهانی شیکاگو

در سال ۱۸۹۳م به مناسبت ۴۰۰ مین سال کشف قاره آمریکا توسط کریستف کلمب نمایشگاه کلمبیا (برگرفته از نام کلمب) در شیکاگو افتتاح شد و به مدت ۶ ماه پاویون های این نمایشگاه محل ارائه دستاوردهای فرهنگی، اقتصادی، کشاورزی و … کشورهای مختلف بود. یک سال قبل تر، پس از دعوت رسمی دولت آمریکا از امپراتوری عثمانی جهت حضور در این نمایشگاه هیئتی جهت آماده سازی پاوین عثمانی با نام "دهکده ترکی"  (Turkish Village) در نمایشگاه مذکور دست بکار شد. اعضای این هیئت با یک تاجر معروف استانبول "سعدالله افندی" رئیس شرکت سهامی "سعدالله و شرکا" به توافق می رسند که هزینه ها و مدیریت اجرایی نمایشگاه در مقابل بخشی از درآمد آن توسط شرکت وی صورت گیرد. بر اساس قرارداد منعقد شده می بایست در "دهکده ترکی" چندین ساختمان از جمله مسجد، تئاتر، کافه، رستوران، بازار، غرفه های تجاری و … ساخته می شد. جهت طراحی و ساخت این بناها معماری یهودی به نام "رابرت لوئیس لویه" انتخاب شد. "لویه" دهکده ترکی را با الهام از بناهای تاریخی قرن ۱۷م استانبول طراحی نمود و همچنین گذر اصلی پاوین را با نام قسطنطنیه به گونه ای طراحی کرد که تداعی کننده خیابانهای استانبول باشد. یادداشت های برخی شاهدان و بازدید کنندگان درباره بناها، توجه به جزئیات در معماری، تزئینات داخلی و لباس ها نشان دهنده هزینه های بالای صرف شده و اهمیت حضور در این نمایشگاه از سوی سیاستمداران عثمانی است.


"تئاتر ترکی" و "درام کُردی" در نمایشگاه شیکاگو

آنچه حضور عثمانی در "نمایشگاه کلمبیای شیکاگو" را با نمایشگاههای پیشین متفاوت جلوه می دهد اجرای چندین نمایش برای اولین بار در یک رویداد بین المللی است. تئاتر به شیوه اروپایی در امپراتوری عثمانی با تلاش های هنرمندان ارمنی از اوایل قرن ۱۹م و پس از اصلاحات سیاسی و اجتماعی دولتی آغاز شد. گروههای کوچک تئاتر ارامنه از حدود ۱۸۱۰م در استانبول عمدتاً نمایش های کمدی اجرا می کردند. تا اواسط قرن ۱۹م اکثر اجراها به زبان ارمنی و برای ارامنه و مسیحیان استانبول اجرا می شد. آن زمان نیمی از جمعیت استانبول ارامنه و مسیحیان عمدتاً یونانی بودند. در ۱۸۶۹م "هاکوب واردوویان" نمایش "سزار بورجیا" را به زبان ترکی برای جذب تماشاگر بیشتر به صحنه برد. این کار او با اقبال تماشاگران ترک و همچنین سیاستمداران عثمانی روبرو شد و به تئاتر وی لقب "تئاتر عثمانی" دادند، لقبی که به هیچ گروه دیگری داده نشد. هرچند بعدتر پس از اجرای نمایش ِ اُزدن های چرکز" اثر "احمد میدهات" و اعتراض نگهبانان چرکز دربار، به دستور عبدالحمید ساختمان تئاتر این گروه بطور کامل تخریب و گروه تئاتر عثمانی منحل شد تا از بروز نارضایتی در بین نگهبانان دربار و به خطر افتادن امنیت کاخها جلوگیری شود. در دیگر نواحی سرزمین عثمانی مخصوصاً از سوی فعالان عرب نیز فعالیت هایی جهت اجرای تئاتر به شیوه اروپایی صورت گرفته بود. از جمله در سال ۱۸۴۸م تاجری بیروتی به نام "مارون" نمایش "الخلیل" بر اساس نمایشنامه "خسیس" اثر "مولیر" را در خانه خودش اجرا کرد. تکرار چنین کاری توسط تاجری دیگر به نام "احمد ابوخلیل قبانی" (1902-1833م) در دمشق صورت گرفت. بعدتر قبانی تلاش های زیادی جهت ایجاد تئاتر به عنوان شکلی از تفریح در جهان عرب نمود و بنیانگذار تئاتر سوریه لقب گرفت.

انتخاب کارگردان گروه تئاتر اعزامی به نمایشگاه شیکاگو نیز در راستای سیاست خودنمایانه دولت عثمانی از بین فعالان غیره ترک و غیره مسلمان صورت گرفت. "پیر بوتروس آنتونیوس" کارگردان عرب و از مسیحیان جبال لبنان مسئول تشکیل گروه و آماده نمودن اجراها شد. البته در بین فعالان تئاتری ترک آن دوره چهره شاخصی که توان مدیریت انتظارات دولت عثمانی را داشته باشد وجود نداشت.

"آنتونیوس" تعدادی کارمند استخدام نمود تا از آداب، رسوم، سنتها، پوشش و … ملتهای مختلف ساکن امپراتوری گزارشهایی تهیه کنند. بر پایه همین گزارش ها او کل "دهکده ترکی" را به سان صحنه تئاتر در نظر گرفت، در فضاهای بیرونی دهکده همواره افرادی از نواحی مختلف با لباس و شمایل سنتی خود در حرکت و یا مشغول انجام کاری بودند، حتی کاروان نمادین مسافران حج را بصورت کارناوالی به راه انداخت. زنان، مردان و کودکان نواحی مختلف به مدت ۶ ماه در دهکده ترکی با تمام ملزوماتشان ساکن شدند و بازدیدکنندگان شاهد زندگی آنها بودند. برای مسجد ایجاد شده در نمایشگاه روحانی، در نظر گرفته شده بود و روزانه ۵ وعده نماز اقامه می شد و روزهای جمعه مسلمانان شیکاگو برای شرکت در نماز جمعه به آنجا مراجعه می کردند. این فضاسازی همان تصویری را به بازدیدکنندگان ارائه می کرد که مد نظر سران عثمانی بود، تأکید بر پایبندی به اسلام، حضور ملتها و ادیان مختلف و حاکمیت ترک ها. جهت اجرای نمایش ها نیز ۶۵ بازیگر مرد و زن و همچنین ۲۰ نفر عوامل اجرایی انتخاب شدند و تأکید بر نمایش آداب و روسوم ملت های مختلف بود. در بروشور "تئاتر ترکی"، امپراتوری عثمانی این گونه توصیف شده است:

"در جهان کهن نمی توان دولتی همچون امپراتوری ترک ها یافت که دارای این تعداد ملت و آیین متفاوت باشد. مانند: دُروزی، مارونی، کاتولیک، سامری، نستوری، ایزدی. شما نمی توانید در هیچ نقطه جهان این رنگارنگی را ببینید. هیچ امپراتوریی اینگونه فاخر و مقدس نبوده. اینجا سرزمین کتاب مقدس است.  [] بازیگرانی که کلاه سفید بر سر دارند دُروزی اند و آنانی که کلاهای دیگر بر سر دارند کُرد هستند. تعدادی از آنها از بیت اللحم و قدس هستند، عده ای از شام، عده ای از جبال لبنان، تعدادی دیگر از ازمیر، استانبول و سلانیک. آنها اینجا هستند تا شیوه و روش زندگی، شادی ها و خوشی های خود را به شما نشان دهند. تعدادی از سازهایی که می نوازند به دوران داود نبی برمی گردد. طرز نواختن دُهل و دیگر سازهایشان شبیه به نوازندگان باستانی است. با دیدن این تئاتر به اندازه ۱۰ سال پژوهش و مطالعه در مورد آداب و رسوم، کشت و کار، پایکوبی و مرثیۀ ترک ها اطاعات کسب خواهید کرد."

نمایشهایی که توسط "تئاتر ترکی" طی برگزاری نمایشگاه شیکاگو اجرا شدند شامل هشت نمایش به نامهای؛ "درام کُردی، درام Kalamounic، جوانمرد، جشن عروسی شرقی در دمشق، انتر پسر شداد، هارون الرشید، عروس ترک و پسر عیاش" هستند. از بین چهره های شاخص تئاتر آن دوران "احمد ابوخلیل قبانی" با نمایش "انتر پسر شداد" نیز حضور داشت. آن زمان قبانی در مصر که دودمان دست نشانده عثمانی اما تحت حمایت انگلیس بر آنجا حاکم بودند، فعالیت می کرد، چرا که چند سال قبل تر به دلیل فشارهای دولت عثمانی مجبور به ترک دمشق شده بود. البته قبانی چند ماه قبل تر از برگزاری نمایشگاه توسط یکی از تجار عرب آمریکایی دعوت شده بود و تئاترش را در چند محل دیگر اجرا کرده بود.

در برنامه تئاتر تُرکی اولین نمایش معرفی شده "درام کُردی" بوده. نمایشی در سه پرده. در پرده اول فضاسازی، و معرفی شخصیت حسن و ورود به قصه صورت گرفته است. حسن خواستگار دختر عمویش است، اما عمویش فیاض مخالف این ازدواج است و برای ممناعت از آن همراه با خانواده اش به جایی دیگر نقل مکان کرده. حال، حسن به دنبال آنها است. در پرده دوم اعراب به چادرها و گَله فیاض حمله می کنند و تمام دارایی و همچنین همسر و دخترش را به غارت می برند. فیاض به ناچار از حسن طلب کمک می کند و قول می دهد با ازدواج دخترش با وی موافقت کند. حسن با جنگجویانش به تعقیب اعراب می رود. او پیروزمندانه برمی گردد، همسر، دختر و دارای عمویش را برمی گرداند. پرده سوم جشن عروسی حسن و دختر عمویش همراه با رقص و پایکوبی است. در بروشور موجود، به رقصهای کادریل، دمشق، زیبکلی، قسطنطنیه، تسالونیکی اشاره شده است.

در مورد زبان نمایش در کاتالوگ نمایشگاه توضیحی ارائه نشده است. این کاتالوگ در ۱۶ صفحه به زبان انگلیسی توسط "پیر بوتروس آنتونیوس" کارگردان ارشد "دهکده ترکی"، آماده شده بود و حاوی توضیحاتی در مورد بخش های مختلف "دهکده ترکی" و هشت نمایش اجرا شده است و به جزئیات بیشتری اشاره نشده است؛ اما در نشریه "تصویر نمایشگاه شیکاگو"، " The Chicago Fair Illustrated "، که توسط "سلیمان البوستان" روزنامه نگار سوریه ای و همچنین "مهمت عبیدالله افندی" نویسنده، روزنامه نگار و مترجم ترک همزمان با نمایشگاه به زبان های ترکی و انگلیسی در شیکاگو و استانبول منتشر شده نقل قول ها، اظهار نظر و مقاله های برخی بازدیدکنندگان به چاپ رسیده است. به جز دو منبع اشاره شده آلبوم عکسی، حاوی عکس های متعددی از نمایشگاه و توضیحاتی درباره آنها از سوی یک کمپانی آمریکایی تهیه شده و در نهایت نمایشنامه "انتر پسر شداد" اثر "احمد ابو خلیل قبانی" منابع حضور عثمانی در نمایشگاه شیکاگو به حساب می­آیند. بررسی کامل نمایشگاه در پایان نامه دوره کارشناسی ارشد "جعفر سریکایا" فارغ التحصیل رشته تاریخ هنر از دانشگاه بوغازیچی استانبول با عنوان "تئاتر ترک در نمایشگاه جهانی کلمبیای شیکاگو" بر پایه اسناد ذکر شده، سال ۲۰۱۰م به نگارش در آمده است. در این منابع برخی از ویژگی های نمایش های اجرا شده نمایان است. "جعفر سریکایا" تأکید کرده از سوی دولت عثمانی نظارت شدیدی بر نشریه "تصویر نمایشگاه شیکاگو" صورت می گرفته تا مطالب سیاسی در آن درج نشود، مخصوصاً با توجه به اینکه یکی از نویسندگاه آن یعنی "مهمت عبیدالله افندی" از منتقدان عبدالحمید بوده و به بخاطر انتقادهایش پیش از برگزاری نمایشگاه ۱۳ ماه را در زندان به سر برده بود.

اما در خصوص زبان نمایش ها دو نقل قول در پایان نامه "سریکایا" به نقل از نشریه "تصویر نمایشگاه شیکاگو" حاوی نکات مهمی هستند.

"جان جوزف فلاینن" درباره نمایش های اجرا شده در دهکده ترکی اینگونه توضیح داده است:

"در دهکده ترکی شصت و پنج مرد، زن و کودک گروه تئاتر را شکل داده اند. اینها از اورشلیم، بیت اللحم، ناصره، سامره، دمشق، بیروت، لبنان، حلب، قسطنطنیه و اسمیرنا جمع شده بودند. علاوه بر این تعدادی از کولی و بادیه نشین حضور داشتند. آنها در نمایش های کمدی و تراژدی؛ عروسی، مهمان نوازی، رقص، مراسم تشییع جنازه، جشن ها، جنگ ها و صحنه هایی از زندگی را نشان می دهند. در اجراها دو زبان استفاده می شود، عربی و ترکی."

همچنین مهمت عبیدالله افندی در "تصویر نمایشگاه شیکاگو" زبان اجراها و ترجمه همزمان آنها را اینگونه توضیح داده است:

"اجرا کنندگان، نمایش های خود را برای مخاطبان آمریکایی به زبان عربی همراه با ترجمه همزمان انگلیسی اجرا می کنند این نمایشها بر خلاف سایر نمایشها همانند نمایشهای چینی، جاوه ای و … که تنها به زبان مادری و بدون ترجمه اجرا می شود قابل درک تر است."

بر همین اساس نمایش ها به زبان های عربی و ترکی اجرا شده اند. این بدان معناست که حضور بازیگران از نواحی مختلف لزوماً به معنای اجرا، به زبان مادری ایشان نیست. همچنین در هیچ کدام از منابع به نام نویسنده نمایشنامه ها اشاره ای نشده است به جز نمایشنامه " "احمد ابو خلیل قبانی". سریکایا نیز در پایان نامه اش تأکید می کند؛  "تنها یکی از نمایش ها بر اساس نمایشنامه ای مدون اجرا شده و آن انتر پسر شداد نمایشنامه عربی در چهار پرده بوده."


نکته دیگری که در تمامی منابع تکرار و تأکید شده است، حضور و اجراهای "تئاتر ترکی" (Turkish Theater) در نمایشگاه کلمبیای شیکاگو است. حتی نمایش  "انتر پسر شداد" علی الرغم اینکه "قبانی" به عنوان چهرۀ فعال تئاتر عرب شناخته شده بود و با گروهش از چند ماه قبل تر از نمایشگاه در آمریکا حضور داشتند، در بروشور نمایشگاه همانند سایر نمایش ها به عنوان یکی از اجراهای "تئاتر ترکی" معرفی شده است. در واقع بروشور مذکور نام هشت نمایشی که توسط "تئاترترکی" اجرا شده اند درج کرده و برای معرفی آنها واژه درام بکار رفته است.

جمع بندی:

 با توجه به مطالب عنوان شده و اسناد موجود در مورد نمایشگاه جهانی کلمبیای شیکاگو حضور امپراتوری رو به زوال عثمانی در این رویداد با اهداف کاملاً سیاسی، برنامه ریزی و کنترل شده صورت گرفته است. رویکرد دولت عثمانی هرگز حمایت و موافقت با پیشرفت ملتهای غیره ترک در زمینه های مختلف نبوده و چه بسا مانع بزرگی در برابر آنها بود. اگر احساس خطر سقوط و فروپاشی سلاطین قرن ۱۹م عثمانی را تهدید نمی کرد، از اندک آزادیی که تنها در چند شهر و مخصوصاً استانبول به برخی روشنفکران و فعالان غیره ترک جهت چاپ چند نشریه و کتاب داده شده بود نیز خبری نبود. آنها در اوج اوضاع نابسامان اقتصادی با صرف هزینه های گزاف در نمایشگاههای جهانی حاضر می شدند، تنها برای ارائه تصویری موجه و البته دروغین از خود. در اینجا مجال بیان استبداد امپراتوریی که چندین قرن تنها با سوء استفاده از ابزاری به نام دین باعث و بانی عدم رشد و پیشرفت بخش وسیعی از آسیای غربی، اروپای شرقی، شمال آفریقا شد و زمینه را برای استعمار آنها از سوی غرب فراهم کرد، نیست. به نظر می رسد آنچه طراحان و کارگردانان -عمدتاً غیره ترک- حکومت عثمانی، ۱۲۵ سال پیش برای موجه نشان دادن چهره مستبدترین امپراتوری جهان طرح ریزی کرده بودند کارساز بوده است. استفاده ابزاری از لباس، آداب و روسوم، دستاوردها، دین و صد البته نژاد مردمان تحت ستم واقعیتی است که در پس شکوه، جلال، جذابیت و دموکراسی نمایی "دهکده ترکی" نمایشگاه شیکاگو نهان شده است. تعریف و تمجید برخی بازدیدکنندگان، روزنامه نگاران و … از شکوه و گیرایی "دهکده ترکی" که در نشریه "تصویر نمایشگاه شیکاگو" چاپ شده است نشان از آن دارد که هزینه های صرف شده و تبلیغات صورت گرفته بر اذهان بسیاری تأثیر گذاشته است. سیاستی که عثمانی در سوء استفاده از ملتهای تحت سلطه اش بکار برده روشی است که تا به امروز نیز توسط حکومتهای مستبد کاربرد دارد. حضور چند نفر یا بازیگر با لباس کُردی و نشان دادن بخشی از آداب و رسوم و شیوه زندگی کُردها و اجرای نمایشی تحت عنوان "درام کُردی" برای آنها دارای کارکرد خارجی و داخلی بوده؛ که کارکرد خارجی آن پیشتر اشاره شد و در راستای ترمیم چهره کریه امپراتوری در محافل بین المللی بوده و کارکرد داخلی آن در راستای تأثیر گذاری بر بخش وسیعی از سرزمین های تحت سلطه و جلب توجه کُردها در راستای خنثی نمودن تلاش های فعالان ملی گرای کُرد.

نگاهی حتی گذرا به اسناد و مدراک نمایشگاه شیکاگو و نحوه برنامه ریزی صورت گرفته اهداف دولت عثمانی را به خوبی نمایان می کند و می توان تیتر وار به آنها اشاره نمود:

  1. ارائه تصویری رنگارنگ و خوشایند از اقوام و ملتهای مختلف با لباس و ملزومات مختص خود در دهکده ای واحد تحت عنوان "دهکدی ترکی" که تصویری غیره واقعی اما مقبول حاکمیت از امپراتوری عثمان ارائه دهد.
  2. ایجاد مسجد و تأکید بر اسلامی بودن حکومت عثمانی در مقابل غرب مسیحی، جهت خوشایند افکار عمومی داخلی، مخصوصاً بین قشر مذهبی شیفته خلافت عثمانی
  3. دخالت دادن تُجار معروف و با نفوذ جهت حمایت مالی از نمایشگاه در راستای جذب سایر تجار، در راستای حضور در بازار و غرفه های نمایشگاه، و حفظ ارتباط دربار با بازاریان و تجار.
  4. سپردن برخی از امور کلیدی همچون طراحی و اجرای دهکده، مدیریت و کارگردانی نمایش ها به پیروان دیگر ادیان – یهودی و مسیحی – با هدف مقابله با تبلیغات غرب مبنی بر تضیع حقوق دیگر ادیان توسط حاکمیت عثمانی و همچنین جلب توجه یهودیان و مسیحیان ساکن امپراتوری.
  5. جذب و استفاده از روشنفکران عرب همچون "قبانی" و "سلیمان البوستان" از چهره های ملی گرای عرب، و همچنین استفاده از زبان عربی در اجرای نمایش ها جهت تأثیرگذاری بر جامعه وسیع عربی تحت سلطه امپراتوری و رد ادعای ملی گرایان عرب مبنی بر استبداد حکومت عثمانی.
  6. جذب و استفاده از حضور منتقدان حکومت عثمانی، همچون "مهمت عبیدالله افندی"، از چهره های سرشناس جنبش تُرکان جوان، جهت کاربرد داخلی و تأثیرگذاری بر ملی گراهای ترک.
  7. استفاده از واژه ترک، در نام گذاری "دهکده ترکی" و "تئاتر ترکی" جهت خوش آیند ملی گرایان ترک و تأکید بر حاکمیت ترک ها بر سایر ملتهای تحت سلطه امپراتوری، نگرشی که در قانون اساسی دولت عثمانی و بعدتر جمهوری ترکیه تا به امروز نیز خودنمایی می کند و هر گونه حق و حقوقی را از افراد غیره ترک سلب می نماید.

و …

به نظر می رسد نکته ای که برخی از اساتید و پژوهشگران کُرد در همه بخش های کردستان را به این نتیجه رسانده که در نمایشگاه جهانی شیکاگو تئاتر کُردی به اجرا درآمده، تأکید بر عبارت "درام کُردی" و اجرای برخی از آداب، رسوم و جلوه هایی از زندگی کُردها و حضور چند بازیگر یا اجراگر کُرد است. در صورتی که این عبارت اشاره به نام نمایش اجرا شده دارد و نه هویت آن. صفحه روی جلد بروشور نمایشگاه تأکید می کند این نمایش، به عنوان یکی از نمایش های "تئاتر ترکی" اجرا شده است. یعنی در واقع "تئاتر ترکی"، نمایشی به نام "درام کُردی" روی صحنه برده است. حتی اگر زبان را عنصر و رکن اصلی تئاتر کُردی مدنطر قرار ندهیم دیگر ارکان نمایش اجرا شده نیز بر کُردی بودن "درام کُردی" نمایشگاه شیکاگو تأکید نمی کنند. در مورد آداب و رسوم، مراسم و اعمال اشاره شده در بروشور که ظاهراً سعی شده بخشی ­هایی از زندگی کُردها را به نمایش بگذارد نمی توان قاطعانه گفت منطبق بر واقعیت بوده یا نه و اگر هم منطبق بوده باشد در بستری دراماتیک و تنیده شده با قصه اصلی رخ نداده است و حتی در توضیحات مختصر بروشور، این بخش از پرده اول بصورت جدا از داستان اصلی بازگو شده است و گویی تنها دلیلی بوده بر نام نمایش و نه بسترسازی مناسب برای خلق درامی که در پس آن روایت میشود. آنچه بروشور برجاماندۀ نمایشگاه، از "درام کُردی" بازگو می کند داستانی است که می تواند در هرجای دیگری رخ دهد، یعنی اگر حسن و عمویش عرب باشند و غارتگران کُرد، ترک یا یهودی، خللی در داستان ایجاد نمی شود و هیچ ویژگی یا نکته ای که هویت کُردی داستان را نشان دهد در خلاصه و توضیحات مختصر ارائه شده مشاهده نمی شود.

مقایسه داستان این نمایشِ "تئاترترکی" که به "درام کُردی" موسوم شده با هفت نمایش دیگر اجرا شده نیز نکات قابل تأملی را نمایان می کند.

 

درامKalamounic : ( احتمالاً منظور شهر القلامون در جبال لبنان، زادگاه "پیر بوتروس آنتونیوس" است.) داستان پسری مریض است که توسط پزشکی دیوانه اعلام می شود مُرده، اما جادوگران و رَمالها اعلام می کنند عاشق است و در طلب عشق از هوش رفته. خانواده اش پی می برند او عاشق چه کسی است و مقدمات عروسی را فراهم می کنند، تأکید بر رسم و رسوم عروسی اعراب لبنان است.

جوانمرد: داستانی بر اساس یکی از قصه های هزاو یک شب. داستان پادشاهی که دو روز در سال را به نامهای خوبی و بدی نام گذاری می کند اگر کسی در روز خوبی از وی چیزی طلب کند یا نزدش برود حتماً خواسته اش را برآورده می کند اما اگر در روز بدی کسی نزدش برود وی را خواهد کُشت. در روز بدی یکی از دوستان صمیمی اش نزد او می رود، چاره ای ندارد جز اجرای قانونی که وضع کرده. اما دوستش درخواست می کند قبل از مرگ، یک بار دیگر نزد خانواده اش برود و … .

جشن عروسی شرقی در دمشق: به نمایش گذاشتن سنتهای مربوط به خواستگاری، ازدواج و عروسی و تأکید بر نقش خانواده ها، زنان و والدین در شهرهای عربی.

انتر پسر شداد: اثر "قبانی"، نگاهی متفاوت به جنگ و خیانت. شداد به مسعود اعلام جنگ می کند. در خلال این جنگ مسعود متوجه شکستن عهدها و خیانتهایی که خود مرتکب شده می شود.

هارون الرشید: داستان پسر هارون رشید که عشق و دارایی خود را نثار فقرا می کند.

عروس ترک: اجرای مراسم عروسی به سبک ترک ها که بر شکوه و زیبایی آن تأکید شده است.

پسر عیاش: بر اساس یکی از داستانهای انجیل است. پسری طلب ارث از پدرش می کند. پدر آن را می پردازد. سپس پسر خانه را ترک می کند و به دیاری دیگر می رود. سالها بعد نادم و بی پول برمی گردد. پدر به مناسبت بازگشتش جشن می گیرد. پسر بزرگتر گلایه می کند. پدر می گویید تو در این سالها نزد من بودی اما آن یکی پسر را مُرده می پنداشتم و اینک برایم زنده شده است.

اکثر نمایشهای اجرا شده بر اساس داستانهای کهن و یا شخصیتهای تاریخی آماده شده اند و یا ویژگی های ملی در آنها گنجانده شده است. گرایش کارگردان عربِ مسیحی "پیر بوتروس آنتونیوس" به استفاده از داستانهایی که ریشه در ادبیات و فولکلور عرب و همچنین انجیل دارد کاملاً مشهود است و ظاهراً از سوی دولت عثمانی هم ممانعتی صورت نگرفته است و همین که تمامی این نمایش ها با ویژگی های فرهنگی غیره ترکی تحت عنوان "تئاتر ترکی" به اجرا درآمده اند و تأکیدی بر حاکمیتشان بر سایر ملتهای تحت سلطه بوده رضایتشان را جلب کرده است. چرا که در بروشور نمایشگاه و نشریه "تصویر نمایشگاه شیکاگو" بارها تأکید شده تمامی این مردمان، اقوام و ملتها در امپراتوری عثمانی ساکن اند. در "درام کُردی" تأکید بر زندگی شبانی، بادیه نشینی، چوپانی و جنگ بر سر ناموس مشاهده می شود.  داستان آن بر اساس هیچ کدام از اساطیر، افسانه ها، قصه و شخصیت های کُرد نیست. گویی "آنتونیوس" تنها نزاع تاریخی کُردها و اعراب که موضوع بسیاری از داستانها و بیت های کُردی است را دستمایه داستان "درام کُردی" قرار داده است.

با توجه به آنچه بیان شد "درام کُردی" اجرا شده توسط "تئاتر ترکی" در نمایشگاه کلمبیای شیکاگو ویژگی های لازم جهت معرفی آن به عنوان سرآغاز نمایشنامه نویسی کُردی را ندارد. چراکه اراده و عظم نویسنده یا کارگردانی کُرد در نگارش و اجرای آن با تأکید بر هویت کُردی دخیل نبوده که بی گمان رکنی اساسی به حساب می آید. این نمایش محصول سیستم و ارادۀ حاکمیت با اهدافی مشخص بوده. اگر قبانی با هزینه شخصی و در خانه خویش اقدام به اجرای نمایش کرده و تمام عمرش را صرف ایجاد و گسترش تئاتر عربی کرده حاصل ارادۀ و تصمیمی مشخص برای ایجاد هنری نوین بوده و از همین رو بنیان گذار تئاتر سوریه خوانده می شود. اما آنچه حاصل سیستم و حاکمیت عثمانی بوده و تنها به دلیل استفاده از واژه کُرد، مورد توجه قرار گرفته فاقد هویت ملی است، همین رویکرد است که توسط دولت اردوغان استمرار پیدا کرد و با ایجاد تلویزیون دولتی تی آر تی کُردی ( TRT.KURDI) مدعی شد حقوق ملت کُرد را ادا کرده است.

در مقابلِ "درام کُردی" شیکاگو، نمایشنامه "مَمِ آلان" ویژگی های لازم به عنوان مطرح شدن به عنوان اولین نمایشنامه کُردی را دارد. مَمِ آلان حاصل اراده و تصمیم نویسنده اش برای ایجاد ادبیاتی است که پیشتر در زبان کُردی تجربه نشده و او قصد دارد آغازگر آن باشد، چرا که قطعاً به وجود آن در کردستان احساس نیاز کرده و همین احساس نیاز "عبدالرحیم رحمی حکاری" نویسنده، شاعر، فعال سیاسی و مدنی کُرد را به نگارش، چاپ و انتشار آن ترغیب نموده است.

مَمِ آلان تراژدی تاریخی کوتاهی است در دو پرده با رویکُردی انتقادی نسبت به برخی سنت ها، تعصبات، پیش داوری ها و جنگ. مَمو جوان تازه دامادی است که فرمان حاکم حکاری مبنی بر ملحق شدن به لشکریان صلاح الدین ایوبی جهت جهاد و شکست محاصره بیت المقدس را شنیده و وظیفه خود می داند هر چه سریعتر به مقابله با کفار برود. پس از طلب حلالیت از مادر و وداع با تازه عروسش، خَزال راهی می شود. در پرده دوم مادر ممو مژده می دهد که جنگ تمام شده و ممو صحیح و سالم برخواهد گشت. کمی بعد غریبه ای وارد خانه می شود و خود را مهمان معرفی می کند، خزال ابتدا وی را نمی شناسد اما سپس متوجه می شود که او ممو است. از شادی وصل در آغوش هم از خود بی خود می شوند، مادر ممو سر می رسد اما او نیز ممو را نمی شناسد و گمان می کند عروسش مرتکب خیانت شده و حفظ ناموس و عفت خانواده را وظیفه خود می داند، ناخواسته فرزند خود را می کشد.

ساختار نمایشنامه نشان از آن دارد که "عبدالرحیم رحمی حکاری" آشنایی کافی با نمایشنامه نویسی و مخصوصاً نمایشنامه های کلاسیک را داشته. پرده و صحنه بندی نمایشنامه، ورود و خروج ها، بازگویی حوادث خارج از صحنه و … دقیق و حساب شده است. نمایشنامه از زیاده گویی پرهیز کرده و در همین دو پرده کوتاه آنچه را که منظور نویسنده است بیان می کند. گرایش مذهبی کاراکترها و پایبندیشان به امور دینی و سنتها تأکید شده است. ممو جهاد و جنگ با کفار و پیوستن به لشکریان صلاح الدین ایوبی و دفاع از بیت المقدس را وظیفه خود می داند. نویسنده آگاهانه حس وطن دوستی را با تعصب مذهبی درهم آمیخته، رویکردی که کُردها و دیگر ملتهای خاورمیانه را برای قرنها در صف جنگاوران امپراتوریها و خلافتهای اسلامی و اهداف آنها قرار داد.

"ممو: مادر شیرت را برمن حلال کن، دشمنان به ما حمله کرده اند، آمده اند قدس را از اسلام بگیرند. میر ]حکاری[ فرمان جهاد داده، باید جهاد کنیم. مادامی که کُرد و آلانی هستم و پدرم و جدم جانشان را در همین راه داده اند، من نیز می بایست در همین راه جان دهم. من شیر پاک خورده ام، شیرت را بر من حلال کن مادر."

حکاری در این دیالوگها به حضور متعصبانۀ چند نسلی کُردها در جنگهای مذهبی اشاره می کند. موافقت مادر تأکیدی است بر استمرار این روند.

"مادر: فرزندم، اگر برای تلاشت در راه دین و سرزمینمان رضایت ندهم، خدا هم از من راضی نخواهد بود. اگر امروز راهی نشوی، فردا دشمن به اینجا خواهد رسید. من تو را برای چنین روزی تربیت کرده ام. هرگاه گامی برای دین و سرزمین برداری، کُرد و کورمانج را سربلند کرده ای، من شیرم را حلالت کردم، خدا به همراهت."

حتی خزال هم که چندان راضی به رفتن ممو نیست، چاره ای جز رضایت و بجا آوردن وظیفه همسری برای خدمت به مادر ممو و چشم انتظار بودن ندارد.

"خزال: شب و روز در خدمت مادرت خواهم بود، اگر چه برایم سخت است تو را به تقدیر بسپارم و از تو دور باشم."

 پرد دوم با گلایه ها و پرسشی خیام گونه از سوی خزال همسر ممو شروع می شود.

"یا ربی، یک سال گذشت و خبری از ممو نشد، کاش فقط یکبار دیگر او را می دیدم، آنگاه ملک الموت می آمد و امانتش را از من می ستاند (می ایستد) اَه … اَه … این چیه زندگی است! مگر بشر برای درد و رنج به دنیا می آید؟"

پس از آن خبر پایان جنگ و بازگشت جنگاوران را می شنود. ممو برمی گردد، اما جنگ چهره او را عوض کرده، طوری که حتی خزال او را نمی شناسد و به سان مهمانی تکریمش می کند. ممو قصد می کند وفاداری و پاکدامنی همسرش را محک بزند. با لحنی خریدارانه از وی می پرسد: تو دختر این خانه ای یا عروس؟ جواب خزال همان چیزی است که ممو انتظار دارد و شادمانش می کند.

"اگر شما مهمان نبودید لازم بود پاسخ این پرسشتان را با اسلحه بدهم. اما قدر مهمان واجب است و کُردها مهمان را از خانه خود نمی رانند و همواره کورمانج (کُرد) جان خود را نثار مهمان کرده است… ."

عدم شناخت ممو از سوی خزال کاربرد تکنیکی، هم در شخصیت پردازی خزال و ممو با تأکید بر وفاداری خزال و همچنین تعصب های ممو و شک و دو دلی های مردی که یک سال دور از همسرش بوده دارد و هم زمینه سازی برای اکت پایانی. پایبندی به سنتها در کل نمایشنامه گسترانده شده است و همین امر است که پایان دردناک اثر را رقم می زند. مادر برای حفظ آبرو و عصمت خانواده قصد می کند جان کسی که عروسش را اغفال کرده بگیرد و عملش را قتل و گناه نمی پندارد.

"… یا باید چشم پوشی کنم یا بُکشم! کُرد ناموسش را در چنین وضعی ببیند سکوت نمی کند! بله، او ناموس و امانتی است نزد من … بله بله، کُشتن … هیچ ثوابی بالاتر از ثواب این عمل نیست … خدا هم بازخواستم نخواهد کرد … چون بر سر ناموس است"

مادر ناخواسته فرزند خود را می کشد. ممو که از جهاد و یک سال حضور در جنگ جان سالم به در برده قربانی تعصبات می شود. اگر پدر و جدش جانشان را بر سر تعصب مذهبی داده اند او نیز جانش را بر سر باورها و سنتهای بدوی متعصبانه و پیش داوری عجولانه می هد. در "درام کُردی" شیکاگو نیز به تعصب و پایبندی بر ناموس و خانواده اشاره شده است. اما نگاه نقادانه و موشکافانه حکاری در "درام کُردی" اجراشده توسط "تئاتر ترک" وجود ندارد و همان خلاصه داستانی که در اختیار داریم فاقد رویکرد نقادانه و موشکافانه ای است که حکاری در اثرش داشته و همه رویدادها به گونه ای طراحی شده اند که به شادمانی و پایکوبی آخر داستان ختم شود.

"حکاری" نقدش را بسیار زیرکانه، هوشمندانه و ظریف از موضوعی حساس ارائه می دهد. لحن او پرخاشگرانه و تند نیست و سعی کرده در قالب داستانی تراژیک انتقادش را بیان کند.

نکته قابل تأمل دیگر، زبان اثر است. دیالوگهای مینیمال و گویای نمایشنامه و واژگان انتخاب شده نشان از تسلط نویسنده بر ادبیات و صد البته شعر کُردی و همچنین کاربرد زبان در نمایشنامه دارد. اوج مهارت و استادی حکاری در گفتگوی عاشقانۀ و تغزلی وداع ممو و خزال مشاهده می شود. این گفتگو یادآور گفتگوهای عاشقانۀ بیت ها و ده نگ بیژی ها است.

ممو ( آوازی) :

ئیرۆ هەفتە داوەت کری                (هفت روز از عروسی ما گذشته)

خەزالێ خەزایێ ئەز ژ تە کری      (خزالم، جهاد مرا ازتو دور می کند)

ئەز دەچم بەر کافری                  (من به مقابله با کفار می روم)

خەزالا من دەلالا من بەس بگری     (خزال من عزیز من، دیگر گریه نکن)

خزال:

مەمۆ ئیرۆ بوو عەسکەرە                (ممو از امروز جنگاوراست)

ئەوینا من بوو کەسەرە                 (عشق من شد غمبار)

توو من ببە دگەل خۆ، هەرە           (تو مرا همراه خود ببر)

یان بکوژە، یان بکوژە، پاشێ هەرە  (و گرنه یا بکش مرا، یا بکش، بعد راهی شو)

ممو:

توو بەس رۆنکان ببارینە              (دیگر اشک نریز)

ئیرۆ دژمن ل مە کینە                  (دشمن از ما کینه دارد)

وەستانا من لایق نینە                  (تعلل من شایسته نیست)

خەزالا من، دەلالا من، بەس بگری    (خزال من عزیز من، دیگر گریه نکن)

بررسی کامل این نمایشنامه در این مجال نمی گنجد. اما ویژگی های ساختاری بر گرفته از ادبیات کهن کُردی، ویژگی های زبانی، فرهنگی و انتقادی آن سرآغاز پرقدرتی برای ادبیات نمایشی کُردی است.

چَتوی زِدو(پژوهشگر و دراماتورژ) و یاوز آکوزو (بازیگر و پژوهشگر) هر دو از فعالان تئاتر کُردی در استانبول و ئامد (دیاربکر) و نویسندگان کتاب تاریخ تئاتر کُردی نیز نمایشنامه "مَمِ آلان" را سرآغاز نمایشنامه نویسی کُردی معرفی نموده اند. تلاشی که بعدتر توسط نجیب حداد، شیخ سالم، تقی الدین اللبنانی، فواد رشید بکر، شیخ نوری شیخ صالح، حسین حوزنی موکریانی و … با نگارش نمایشنامه های بعدی پیگیری شد و چه بسا اگر شرایط سیاسی و تحولات پیچیده ای که پس از جنگ جهانی اول و به ثمر ننشستن کوشش های شریف پاشا در ایجاد دولت کردستان در نواحی کُردنشین عثمانی باعث ایجاد خفقان و ممنوعیت حتی تکلم به زبان مادری نمی شد این تلاش ها بسیار پر بارتر و بیشتر می شدند.

 

منابع:

  1.  Sarıkaya, Cafer. 2010. TURKISH THEATRE IN THE CHICAGO WORLDS COLUMBIAN EXPOSITION OF 1893, Master, Thesis submitted to the Institute for Graduate Studies in the Social Sciences in partial fulfillment of the requirements for the degree of Master of Arts
  2. Sarıkaya, Cafer. Rengînm, Aydin .1893 ê Şanoya Kurdî li Fûara Chicago ya Cîhanê, (tercume)
  3. Zêdo, Çetoyê. Akuzu, Yavuz.2015. Dîroka Şanoya Kurdî. Peyvend
  4. cetoyezedo.blogspot.com.tr
  5. حضرتی، حسن. ۱۳۸۹٫ مشروطه عثمانی. پژوهشکده تاریخ اسلام
  6. حضرتی، حسن. ۱۳۸۴٫ اصلاحات در امپراتوری عثمانی (از عصر لاله تا عهد تنظیمات). تاریخ اسلام، شماره ۲۳، ۱۲۵ تا ۱۶۰٫
  7. امیراردوش، محمدحسین. ۱۳۸۵٫ حکایت اصلاحات در امپراتوری عثمانی از ریشه تا لاله. مجله مسکویه، شماره ۴، ۵ تا ۳۸٫
  8. کسایی، حسن. ۱۳۷۷٫ تولد تئاتر مدرن عرب. نمایش، اردیبهشت، شماره ۳، ۵۳ تا ۵۶٫
  9. ابراهیمی راد، عطا. ۱۳۹۰٫ تئاتر عثمانی-ارمنی. مجله نمایش. شماره ۱۴۱، ۱۲
  10. الکسانیان، آنا و خاچاطوریان، هاسمیک. ۱۳۹۳٫ صدوپنجاه سال تئاتر ارمنی زبان و صد و چهل سال تئاتر ترک زبان در ترکیه. مجله نمایش، شماره ۱۸۳، ۱۱۵

اخبار مرتبط

نظرات

یادداشت ویژه

سریال نون.خ و مساله ی زبان !

این نقد سریال نیست. حتی نقد آن چیزی که مطرح می شود نیز ممکن است نباشد. بیشتر بیان مساله و اشتراک گذاری سوالی است که شاید برخی از فیلمسازان و حتی تئاتری های کوردستان نیز با آن مواجه باشند. از این رو از زبان ساده تر و خودمانی تری نیز برای نوشتار استفاده می کنم. چند روزی است که سریال تلویزیونی «نون. خ» از شبکه ی یک سیما پخش می شود. داستان این سریال که از همان الگوی سریال پایتخت پیروی می کند ، این بار در یکی از مناطق کوردستان اتفاق می افتد. فارغ از اینکه مکان داستان بیشتر شبیه به روستاست و معلوم نیست چرا سازندگان اصرار دارند آن را شهر معرفی کنند، و یا اینکه در جمع اهالی روستا نیز یکی از بازیگران فارس است و بسیار روان فارسی صحبت می کند و معلوم نیست چرا به تنهایی او فارسی را اینگونه صحبت می کند و سایرین به شکل دیگر؛ اما حضور بازیگران بومی منطقه و حضور موسیقی کوردی در سریال، از ویژگی های خوب آن به حساب می آید. اما آنچه بحث اصلی این نوشتار است مسئله ی زبان است. چیزی که از روز اول پخش سریال ذهنم را به خود مشغول کرد اما ترجیح بر آن شد تا لااقل بعد از پخش چند قسمت مسئله طرح شود. امروز که واکنش توییتری برخی از مردم نسبت به مسئله ی زبان بکار رفته در این سریال را دیدم، زمان طرح مسئله را مناسب تشخیص دادم. زبان کوردی، اگر چه دارای واژگان مشترک با زبان فارسی است و حتی بنا به اظهار نظر بسیاری از کارشناسان این دو زبان هم ریشه هستند و هر کدام در جغرافیای خود تغییرات زمانی و کاربردی و خود را پیدا کرده است، با این حال این، زبان کوردی، زبانی کاملا مستقل با دستورات گرامری خاص خویش است و لهجه محسوب نمی شود. از این رو تولید یک اثر ملی در کوردستان با حضور شخصیت های کورد، با تولید یک سریال در اصفهان و یا یزد و شیراز و... تفاوت زیادی دارد. چرا که این لهجه های فارسی شیرازی و اصفهانی ولو به صورت غلیظ و با کلمات خاص منطقه نیز ادا شود، نهایتا منظور خود را به مخاطب عمومی منتقل می کند. در سریال نون.خ همه ی کاراکترها -تا این جای قصه- کورد هستند. پس طبیعتاً باید با یکدیگر کوردی حرف بزنند و لزومی به استفاده از زبانی که نه فارسی است و نه کوردی،  ندارند. این امر به ویژه در مناطق کورد زبان که اهمیت خاصی به زبان مادری میدهند بسیار خودنمایی خواهد کرد.  اگر داستان این سریال در نقاطی دیگر از ایران که به دلایل مختلف ، برخی خانواده ها ترجیح داده اند با کودکانشان به جای زبان مادری با زبان ملی صحبت کنند، ساخته می شد، کمتر مسئله ی زبان خودنمایی می کرد و می شد کاراکترهای فیلم را از این خانواده ها معرفی کرد و به راحتی مسئله را توجیه نمود، اما در تمامی شهرهای کوردزبان، مسئله ...

وعده گاه مسئولین

روز شمار عنوان وعده
2641
روز گذشته
آیا سینمای مهاباد دوباره بازگشایی می شود؟
css.php
%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: