بینه‌ر

تحجر، برشی از اکنونی ما

تحجر به کارگردانی کریم خاوری، کارگردان جوان و خوش ذوق مریوانی، در واقع بازنمایی کوتاه و اما نسبتا کاملی از زندگی بغرنج و تهی از معنای این روزهای زیست جهان ماست.

سرگردانی، تنهایی، بی تفاوتی، اغفال مدام همدیگر، تهی شدن مفهوم انسانیت، دگردیسی ارزش‌ها، رنگ باختن ارزش‌های والای انسانی، سنگ شدگی فرهنگ، سنگ شدگی انسان‌ها، بازگشت به توحش ابتدایی، بازتولید تحجر مدرن، بی اعتمادی و ناتوانی مدرنیته ابزاری در پر کردن حفره‌های زیست جهان ما، بخشی از آسیب‌های جدی و خطرناک زندگی اکنونی ما هستند که نمایش صامت و کوتاه تحجر، به خوبی آن‌ها را به نمایش گذاشت و به عبارتی با برشی بر زندگی اکنونی ما به بازنمایی عینی آن‌ها پرداخت و بار دیگر با زبان پر اعجاب هنر، این آسیب‌ها و خطرات را گوشزد نمود.

تحجر به خوبی و سادگی به ما یادآوری می‌نماید، که چقدر به زیست جهان و واقعیت‌های پیرامونی خود بی‌تفاوت شده‌ایم، به ما یادآوری می‌نماید تا چه اندازه ارزش‌های والای انسانی رنگ باخته و ارزش‌های جدید تا چه اندازه در معنابخشی به زندگی ما ناکام و ناتوانند، تحجر به ما گوشزد می‌نماید چسان انسان‌ها سنگ شدگی را پذیرفته و چسان در گرداب یک فرهنگ سنگ شده محصور هستند، تحجر به ما هشدار می‌دهد که زندگی انسان‌ها تا چه اندازه بی ارزش شده و انسان چه ساده قربانی پول، این والاترین کالای دنیای سرمایه‌داری شده و چگونه برای رسیدن به آن شنیع وار مردارنمایی می‌نماید، به ما هشدار می‌دهد که انسان‌ها تا چه اندازه سرگردان و آشفته‌اند، هشدار می‌دهد انسان‌ها تا چه اندازه تنها و مغموم هستند و مهمتر ازهمه نشان می‌دهد این مفهوم دهکده جهانی ارتباطات تا چه اندازه تهی از معنا و محتواست و انسان دارد نوعی از توحش و تحجر مدرن را بازتولید می‌نماید.

تحجر به ما می‌فهماند که به سادگی و سهولت، هر روزه شادی آفرینان و پیام آوران معصوم آشتی و زندگی را قربانی هوس‌های فردی می‌نماییم. به ما با صدای رسا اعلان می‌نماید که بی تفاوتی، بی اعتمادی و ارتباطات ساختگی، آرام آرام تمامی ارزش‌های انسانی ما را به قهقهرا می‌برد و دریغا همچنان بی تفاوتی حرف نخست را می‌زند و محدود کسانی که هنوز جامه کرامت و شرافت به تن دارند و فریادرسی و پرداختن به انسانیت انسان را از یادنبرده، چگونه به سهولت قربانی می‌شوند و مهمتر اینکه زنگ احتمال توقف فریادرسی را به صدا در می‌آورد.

تحجر بدبینانه نیست، تحجر در پی سیاه‌نمایی نیست، بلکه در پی بازنمایی بخشی از واقعیت اکنونی ماست که فرآورده‌اش سرگردانی و پایان فریادرسی و همنوع‌ دوستی و بازتولید تحجر است. تحجر دریغا بازنمایی برشی از واقعیت اکنونی ماست که تلاش دارد همسو با دیگر فریادرسان و درک کنندگان راستین درد، واپسین زنگ هشدارباش را بزند.

نمایش تحجر به کارگردانی کریم خاوری فارغ از بازنمایی قابل تحسین آسیب‌های جدی زیست جهان دگرگشته و وارونه ما، این هفته با نمایش روزانه در فضاهای عمومی شهر مریوان، به نحوی بانگ رسای تدوام پویایی این شهر در مقوله فرهنگ و ادب و هنر بود. نوید فرحبخشی بود که هنوز هستند کسانی در این وضعیت بغرنج اقتصادی و بی تفاوتی اجتماعی، رسالت خویش را از یاد نبرده و همچنان این رسالت هنری خویش را ارج می‌نهند و با هنر به جنگ تاریکی‌ها و زشتی‌ها می‌روند. از اینرو بایسته است این سنخ رویکردها و رهیافت‌ها به درد و رنج‌های انسانی را پاس داشت و به حرمت این رویکردها، کلاه از سر برداشت و خم شدگی را تجربه نمود.

مغفول نماند جدا از کارگردان، بایستی به تعظیم بازیگران سرشار از عشق و هنر این نمایش نشست که چسان و تا چه اندازه هنر و زندگی را ارج می‌نهند و چند دقیقه بازیگری را برای بازنمایی رنج‌های انسانی اینچنین جدی می‌انگارند چنان جدی گویی که بخشی از وجود، هستی و بودن خود آنهاست و این بی‌شک قابل احترام و پاس داشتن است.

خروج از نسخه موبایل