«آنتونن آرتو» تاکید می کند که: «صحنه تئاتر، خاستگاه هر خلاقیتی است» پس نمایش تئاتر اعتقادات و شور و شیفتگیهایی بر میانگیزد که با تکانههایی تطبیق میکنند که به زندگانی گروهها و جوامع، نشاط میبخشند. زیبایی شناسی در این چهارچوب به عملی اجتماعی بدل میگردد.
وجود بیش از ٢٦ دانشکده هنرهای نمایشی دولتی و خصوصی در سراسر کشور که هرساله دست کم ٨٠٠ فارغالتحصیل متخصص وارد بازار تولید هنرهای نمایشی میکنند، به اضافه صدها کلاس و کارگاه آزاد آموزش هنر بازیگری و کارگردانی که هرساله حداقل ٥٠٠٠ نفر خروجی دارد، در جوار ١١٠٠٠٠ نفری که عضو ٤٤٠ انجمن نمایش شهرستانهای سراسر ایران هستند، ما را در برابر مطالبات نیروی فعال، جوان و پویا قرار میدهد. برپایی ٨٧ جشنواره و همایش، ٢٩ جشنواره استانی، ٦ جشنواره منطقهای و ٥٢ جشنواره با عناوین مختلف از سوی انجمنهای نمایش در نقاط مختلف کشور هرمسئول و نهادی را به حمایت جدی از این رویداد وا میدارد.
اما «حقیقت نمایی» جامعه ماچیست؟ بقول اندیشمند بزرگ «ارسطو»: «آن چه افکارعمومی آن را ممکن میسازد.» حقیقت نمایی در نهایت نه بستگی دارد به آن چه وجود داشته و نه به آن چه میباید باشد، بلکه تنها مربوط به آن چیزی است که افکار عمومی ممکن میشمارد. و در این سالها واقعیت افکار عمومی به استقبال از تئاتر سقز به اثبات رسیده است.
یورش به «تئاتر» سقز که از محفلی محدود به چند تن هدایت میشوند، گونەای برچسبهای ایدئولوژیکی دارند که قصد دارند در ساحت حوزه فرهنگ و هنر و منجمله «تئاتر» ایجاد نمایند. بستر خیزش این یورشها محفل فرهنگی مشکوکی است که عنصری جهتدار و مخرب را به درون نقادی خویش میکشانند غافل از اینکه بدانند نقد باید به اندازه یک پلیس «محتاط» باشد. آزادی ندادن به یکی میتواند به اندازه عوام پسندکردن دیگری خطرناک باشد.
این نقادان گرانقدر نقدهایی را بر سر تیتر اخبار درآوردهاند که متاسفانه خالی از اندیشه جامعهشناسی، از نظر کلامی سفسطهآمیز و از دیدگاه اخلاقی مخرب هستند و کامیابیشان را تنها وامدار فضلفروشی خود هستند فضلفروشی که در اختتامیه جشنواره تئاتر کردی بخاطر بهانهای ساده همچون شوالیهای در جلو صحنه به نشانه اعتراض ایستادن و بعد از ترک سالن، جشنواره را بایکوت خبری نمودند و فقط به نقد تخریبی پرداختند و استندآپهای بازیگری را در خارج از سالن به سرتیتر اخبار درآوردند غافل از اینکه جدای از رسالتشان، آنان نیز در این رویداد مهم، میزبان بودند.
جشنوارەای که هنرمندان تئاتر سقز از پیشکسوت و جوان، از دو دهه پیش با تدوین آئیننامەها و درخواستها، در سختترین شرایط فرهنگی، ناملایمات و بیمهریهای فراوان حتی با جمعکردن پول از حامیان بومی، مغازهداران و… به این جایگاه والا رساندهاند که اکنون به افتخار میتوان گفت بزرگترین حرکت فرهنگی کردستان، کشور و منطقه میباشد.
تلاش هنرمندان تئاتر سقز هیچگاه با دیگر انجمنها قابل قیاس و سنجیدن نیست و نخواهد بود. برگزاری جشنواره تئاتر خیابانی، نمایشنامەخوانی، تئاتر منولوگ و تئاتر شهروند؛ گروههای رسمی و غیر رسمی، موسسه آموزشی، پلاتوهای خصوصی، در سایهسار این حرکت عظیمی است که شکل گرفته و همه از همت والای هنرمندان و پیگیریهای مجدانهشان جهت جلب حمایت مسئولین محترم و دیگر نهادهای حمایتی بوده است.
در دوره چهارم شورای شهر سقز حمایت از مقوله ورزش وجه غالب بود و بخش فرهنگ به کالبدی نیمه جان بدل گشته بود و این در حالی بود که هیچ نقادی لب به سخن نگشود زیرا روابط چنان اقتضا مینمود. حال که کمسیون فرهنگی شورای شهر دوره پنجم، حمایت مطالبات «هنرمندان» و «مردم» را پیگیری نموده حاشیهسازی و یکسو نگری چه جای دارد؟
ضمن احترام به قلمهای نقادانی که جهت ترویج فرهنگ و هنر تئاتر تاکنون یاریگرمان بودهاند و ما را تنها نگذاشتهاند این دیدگاه نقادی و «هژمونی» گستره بسیار سیال و آزاد به خود میگیرد که باید از آن حذر نمود و بخاطر ضدیت یا رقابت با فردی خاص، هنر تئاتر را مورد آماج خود قرار ندهیم و به تحریک دوستان نقادمان بدون جهت صفآرایی ننمایم که برازنده ساحت مقدس بسیاری نیست. «ریچارد آلوین» به حق می گوید: «تئاتر نماد کامل جهان است».
«آوینیون» فرانسه با تئاتر در جهان شناخته شده است، بگذارید نام «سقز» نیز با «تئاتر» شناخته شود.
انتشار مطالب، مقاله ها و نظرات مخاطبین الزاما به معنای تأیید و یا عدم تأیید محتوای آن توسط تحریریه بینەر نیست.