شما و ابراهیم سعیدی رابطه طولانی مدتی و همکاریهای مختلفی داشتهاید. این همکاری مشترک چه طور به تولید «ماندوو» ختم شد؟
ما در واقع هم دانشکدهای بودیم و زادگاهمان هم چندان از هم دور نیست. من آذری هستم و او کرد است. ما هم استانی هم محسوب میشویم و بین شهرهای ما حدود ۳۰ دقیقه فاصله است. البته اینها خیلی درکار ما مهم نیست. ما از سال ۶۶ تا ۶۷ آمدیم دانشکده به دلیل همفکری و اخلاق مشترک به هم نزدیک شدیم و خاطرات مشترک زیادی داشتیم و در نقاط مختلف ایران برای عکاسی سفر میکردیم. سعیدی تدوینگر بسیار خوبی است و اگر فیلمی بسازم حتما او آنرا تدوین میکند.
چه طور شد که شما مدیر فیلمبرداری «ماندوو» شدید. از کجا و در چه زمانی در جریان تولید این فیلم قرار گرفتید؟
از ابتدای نگارش فیلمنامه در جریان کار بودم و در جلساتی که سعیدی و حسین مرتضائیان آبکنار با هم داشتن،د شرکت میکردم و گاهی هم نظر میدادم. از ابتدا قرار بر این بود که به یک فرم ویژه برسیم. در نهایت فیلم را بر اساس پی او وی کاراکتر پیرمرد پیش بردیم. ما در برخی از صحنهها پلان بدون قطع و لانگ تیک داشتیم که دیدیم حضور آن صحنهها لزومی ندارد و ریتم فیلم را میاندازد. بهتر دیدیم که در فیلمبرداری و تدوین وابسته به قطع باشیم. به نظر من این تجربه کردنها راههای جدیدی را به ما نشان میدهد. در واقع من و سعیدی در ضمن کار به کشف و شهود رسیدیم.
شما فیلم «ماندوو» را با دوربین ۳۵ میلیمتری فیلمبرداری کردید. این کار تا چه اندازه سخت بود؟
زمانی که این فیلم فیلمبرداری میشد مشکلات و مسائل دوربین ۳۵ هنوز وجود داشت آن هم با محدودیت لوکیشن و تنگی ماشین که بخش زیادی از داستان در آن میگذرد. فیلم در کردستان عراق فیلمبرداری می شد و مراحل اداری در خواست دوربین در داخل وقت ما را میگرفت. ما با دوربین فیلم ۳۵ میلیمتری ۵۳۵ و با لنزهای اولترا پریم تصویرها را گرفتیم. دو سه تا دوربین آرای کم در بنیاد فارابی وجود داشت و مسئولان وقت فارابی آنها را به آدمهای خاص میدادند نه به ما. به هرحال از از شرکت فانوس خیال و آقای آزادی دوربین بسیار حجیمی با لنزهای سنگین تهیه کردیم. در تمام طول فیلم این دوربین روی دوش من بود. سنگینی این دوربین را ۴۵ روز روی شانههایم حس می کردم. حتی دیگر ماجرا خندهدار شده بود و بازیگر کرد فیلم با روغن مخصوصی شانههایم را ماساژ میداد.
با وجود این سختیها دوربین نقشی کلیدی در فیلم دارد و تقریبا همیشه ما از زاویه دوربین که همان کاراکتر پیرمرد است وقایع را میبینیم و انگار به واسطه دوربین است که به حوادث همدلی یا مخالفت نشان میدهیم.
دقیقا؛ بعدها برای این کار به راههای جدیدی رسیدم اما این بعد از پایان فیلمبرداری «ماندوو» بود. یعنی درواقع بعد از تحمل مشکلات این فیلم مساله برای من روشن شد و راه حل تازهای پیدا کردم. در این فیلم دوربین نیاز به بازیگری داشت. یعنی دوربین یک بازیگر است و باید در لحظات مختلف بازی از خود نشان میداد. من در لحظلاتی شلوار کردی میپوشیدم و از پای خودم فیلمبرداری میکردم تا موقعیت آن پیرمرد را نشان داده باشم. حتی در لحظاتی شانه به شانه و چسبیده به بازیگران قرار می گرفتم تا بتوانم ارتباط دوربین را با بازیگران نشان دهم. در واقع دوربین در این فیلم کاراکتر داشت.
در طول این فیلم مشکلات زیادی را از سرگذراندید. شما به عنوان یک فیلمبردار مستقل با چه مشکلات و موانعی در طول کار مواجه بودید؟ مشکلات یک مدیر فیلمبرداری در پروژههای اینچنینی چیست؟
در کارهایی مانند «خواب تلخ» و «ماندوو» سعی کردم شرایط را به بهترین نحو برای دوربین و فیلمبرداری فراهم کنم. شخصیت من این طور است که همیشه منتظر امکانات نیستم. سعی میکنم بر اساس شرایط و امکانات موجود شرایط را برای فیلمهای مستقل و تجربی فراهم کنم. مثلا فکر میکنم با کش و طناب چه کارهایی میشود کرد؟ با چنین وسیلههایی کرین و تجهیزات سبک میسازم. نمیشود در ایران منتظر امکانات نشست. این امکاناتبرای ما وجود ندارد و همیشه در این حوزهها کمبود داشتهایم. من در کارهای مستقل و برای فیلمبرداریهای خودم کمبود وسیله نداشتم و سعی کردم وسایل لازم را تهیه کنم.
حتی در پروژههای تجاری؟
برای من پروژه تجاری و تجربی فرقی ندارد. من معمولا مشکل تجهیزات نداشتم و همیشه به شکل صرفهجویانه سعی کردم وسایل را فراهم کنم اما مشکل کمبود تجهیزات وجود دارد و متاسفانه برای دیگران و از جمله خود من محدودیتهایی را در کل ایجاد کرده است.
شما در آیین رونمایی فیلم «ماندوو» آرزو کردید که فیلم به سرنوشت فیلم خودتان دچار نشود.
آدم اهل اعتراض و های و هوی نیستم اما به هرحال اعتراض خودم را نسبت به یک شرایط غیرمنصفانه اعلام میکنم. فیلم من در دولت احمدینژاد پروانه ساخت گرفت و در زمان دولت روحانی اکران شد. بعد از سه ماه و نیم که از اکران فیلم گذشت به یکباره کسانی هیاهو کردند که این فیلم به نظام لطمه میزند. اما نمیدانم اینها چرا اینقدر دیر متوجه شدند؟ در حالی که فیلم من فیلمی اجتماعی است که همه قرون و اعصار را شامل میشود و مربوط به یک دوره و شرایط خاص نیست. حتی این فیلم بعد از گذشت ۱۰ سال کهنه نشده و تاریخ مصرف آن مربوط به یک دوران به خصوص نبوده است. نمیدانم چه طور یک یا دوکلمه میتواند مخالف نظام باشد؟ و چه طور میشود که تمام امکانات حقوقی فیلم از من گرفته میشود؟ من فیلم را مستقل و آزادانه ساختم و نمیدانم چرا به خاطر یکی دوتا نقد آبکی، مغرضانه و پشت درهای بسته چرا باید فیلم من معلق بماند؟ امیدوارم مشکل این فیلم حل شود. البته حجتالله ایوبی آدم دانایی است و سعی داشت به شرایط اکران فیلم کمک کند. او پیشنهاداتی هم برای رفع مشکل داد و من ندیدم او آدم سانسورچیای باشد.
شما به خاطر فیلم «ماندوو» نامزد جشنواره کمرا ایمیج هم شدید. از این تجربه برای ما بگویید.
جشنواره کمرا ایمیج لهستان تنها جشنواره تخصصی در حوزه فیلمبرداری است که من در آن انتخاب شدم و فیلم در این جشنواره نامزد دریافت جایزه شد. البته در جشنواره فیلمهای قدر قدرت و هالیوودی دیگری بودند که جایزه گرفتند و این جایزه به من تعلق نگرفت.
منبع: وب سایت هنر و تجربه