بینه‌ر

فرصت تاريخی برای ايران

برگزاری همه پرسی در قانون اساسی عراق پيش بينی شده است. اتفاق غيرمترقبه ای نيست. برخی، کشور عراق به اين شکل را يک کشور جعلی می دانند که (نقشه اش را) در پايان جنگ جهانی اول افرادی از انگليس و فرانسه ترسيم کرده اند. در تمام اين ساليان حقوق کردهای آن کشور به شکل های گوناگون انکار شده و حقوق ملی، نژادی، فرهنگی، اقتصادی آنها ناديده گرفته شده است. در عمليات انفال صدام ١٨٢ هزار نفر از آنها را زنده به گور کردند؛ در حلبچه پنج هزار نفر را در بمباران شيميايی نابود کردند، پنج هزار روستا را با خاک يکسان کردند، در تمام چشمه هايشان سيمان و آهک ريختند. با روش های بسيار فاشيستی و بعثی، بدترين ضربه ها را به روح و روان اقتصاد فقيرشان زدند. بالاخره آنها هم بايد راه حلی بينديشند و راه حل شان يک همه پرسی مسالمت آميز است. به نظر من حق تعيين سرنوشت يکی از اصول اساسی حقوق بشر و سازمان ملل است. چگونه می توان آن را انکار کرد؟ بايد به درخواست های انسانی، فرهنگی و سياسی آنها احترام بگذاريم. فراموش نکرده ايم انفال اتفاق افتاد برای اينکه پيشمرگان حزب دموکرات سپاه و ارتش رفته بودند تا کرکوک و پالايشگاه کرکوک را منفجر کنند و صدام انتقامش را اين گونه گرفت. به خاطر همکاری با نيروهای ايرانی در جنگ بود که ١٨٢ هزار نفر را زنده به گور کردند. بمباران شيميايی حلبچه اتفاق افتاد برای آنکه نيروهای ايراني در آن موقع در شهر حلبچه بودند. آنها برای همکاری و هم فکری و هم دلی با ايرانی ها تاوان سنگينی دادند. سوال اين است با اين پشتوانه تاريخی ايرانی ها چگونه می توانند به آنها کمک کنند؟ اگر کشوری در آنجا باشد، واسطه ای نيرومند خواهد بود ميان ايران و آن افراطی گری و وحشيگری داعش و… . در درازمدت نيز به نظرم در تامين امنيت منطقه و روابط حسنه با ايران مثمر ثمر خواهد بود. آمريکا، ترکيه و سازمان ملل هم ناچار خواهند شد بپذيرند. تحليلم اين است که اگر آمريکا موافق نبود، هرگز همه پرسی برگزار نمی شد. به بازی های سطحی نبايد توجه شود. سال گذشته آقای بارزانی به آمريکا سفر کرده بود و دو روز بعد از برگشت کنفرانس مطبوعاتی برگزار کرد. اولين نکته ای که گفت، همين همه پرسی بود. اگر با آنها هماهنگ نکرده بود، امکان نداشت. به نظر من همه قدرت های منطقه بالاخره بايد بپذيرند واقعيت انکارناپذيری وجود دارد و مردمانی هستند رنجديده و مبارز با تفکر و اقتصاد و فرهنگی متفاوت؛ مردمی صلح طلب که به هيچ کشوری حمله و دست درازی نمي کنند و فقط می خواهند آب و خاک و لباس و فرهنگ و زبان شان را حفظ کنند. البته در مورد ترکيه می دانم نگران ١٧ استان کردنشين است. در ترکيه ٢٤ ميليون نفر کرد وجود دارد و يک سازمان مخالف بسيار نيرومند. ترکيه بايد مسئله اش را درون مرزهای خود و با کردهای آنجا حل کند. با انکار آرزوهای ملی کردهای عراق و سرکوب کردن آنها يا فشارآوردن نمی تواند مشکلش را حل کند. سوريه هم چنين است. آنها نگران واکنش های بعدی کردهای خودشان هستند، و گرنه ترکيه نبايد در امور عراق دخالت کند؛ اين مسئله داخلی خودشان است. ما به عنوان ايرانی واقعا بايد بتوانيم پشتيبان قلبی و فکری و روحی آنها باشيم. اين يک فرصت تاريخی در توسعه فرهنگ و سياست و (توان) سرزمين خودمان است که نبايد آن را از دست بدهيم./ روزنامه شرق

خروج از نسخه موبایل