رفتن به بالا

تعداد اخبار امروز : 0 خبر


  • الخميس ۲۷ ربيع ثاني ۱۴۴۶
  • 2024 Thursday 31 October
    -١٨(°C)
    وزش باد (mph)
    فشار (in)
    محدوده دید (mi)
    اشعه فرابنفش -
    رطوبت (in)
گاه‌شمار تاریخ خورشیدی
فروردین ۱۳۹۵
ش ی د س چ پ ج
« اسفند   اردیبهشت »
 1234
567891011
12131415161718
19202122232425
2627282930  

چندی است که تب و تاب نام نویسی انتخابات شورای شهر، تمام شهرها و روستاهای کشور را فرا گرفته و شوق خدمت به شهر و روستا ولوله ای ایجاد کرده است! باری در این بین هجمه ی ناآگاهانه ای از سوی برخی به ورزشکاران و هنرمندان شکل گرفته تو گویی که این افراد از جهان […]

چندی است که تب و تاب نام نویسی انتخابات شورای شهر، تمام شهرها و روستاهای کشور را فرا گرفته و شوق خدمت به شهر و روستا ولوله ای ایجاد کرده است!

باری در این بین هجمه ی ناآگاهانه ای از سوی برخی به ورزشکاران و هنرمندان شکل گرفته تو گویی که این افراد از جهان دیگری به این سرزمین آمده اند و هیچ حق و حقوق برابری با بقیه ندارند.

هر هنرمند و ورزشکاری همانند همه ی کسان دیگری که خود را لایق صندلی های مدیریتی شهر می دانند حق دارند خود را لایق بدانند و در معرض رای مردم قرار دهند. اما اینکه مردم به تمامی کاندیداها از روی شاخصه های منطقی و برنامه های مشخص کاندیداها و نیازهای شهر و روستا رای بدهند و نه به خاطر شهرت و طایفه و تیره و حتی مدرک تحصیلی و… ، یک بحث جداگانه و پذیرفته شده است و همگان حداقل در شعار بر آن وفاق دارند. یک هنرمند یا ورزشکار به صرف هنرمند بودن یا ورزشکار بودن نباید مورد پذیرش قرار گیرد، همانطور که یک دکترای شهرسازی به صرف داشتن مدرک؛ آنچه شاخصه ی انتخاب است، توانایی و داشتن برنامه در بحث وسیعی به نام مدیریت شهری است و تعریف مدیریت شهری و شهر دقیقا همان حلقه ی مفقوده ی انتخابات شورای شهر در این سالها شده است.

در این میان مطلبی نیز در فضای مجازی با عنوان «اداره شهر بیش از تعمیر دستشویی به تخصص نیاز دارد» پیچیده است که سعی دارد شویی از دانش ارائه دهد در حالی که به دلیل شتاب زدگی بسیاری از موارد مهم را فراموش کرده است که برخی از نکات را به نگارنده ی آن مطلب تقدیم می دارم:

جناب گرامی!

مفهومی که از مطلب شما بر می آید حکایت از آن دارد که عموم مشکلات جاری شهرهای ایران به دلیل حضور هنرمندان و ورزشکاران در بین اعضای شورای شهر است. آیا می دانید چند درصد از اعضای شوراهای شهر ایران هنرمندان و ورزشکاران هستند که  تمام مشکلات کارنابلدی بقیه را نیز به گردن آن ها می اندازید؟ (برای نمونه در میان 30 نفر عضو شورای شهر تهران ۲ نفر با مدرک ورزش و یک نفر با دکترای هنر و یک ورزشکار با مدرک حقوق حضور دارند، و در مجموع ٥ نفر!)

آیا گمان نمی کنید بخش از اعظمی از ناکارآمدی مدیریت شهری بسیاری از شهرهای ایران در تداخل فعالیت های سیاسی و جناحی و همچنین تاثیرگذاری باندهای ثروت و قدرت بر این اعضا است تا حضور هنرمندان و ورزشکاران؟

آیا تا به حال از خود پرسیده اید چرا بین توقع مردم از شوراها، قانون شوراها و عملکرد شوراها تفاوت وجود دارد و احساس نمی کنید ناتوانی در تطبیق این سه با هم یکی از مشکلات امروزی مدیریت شهری است؟ به طوری که مشاهده شده بسیاری از مردم  با پیش داوری، اعضاهای شورا را به لحاظ مالی فاسد می دانند و شورای شهر را محلی برای کسب قدرت و ثروت قلمداد کرده اند. بهتر است یک بار دیگر تعاریف و وظایف مدیریت شهری را مرور کنیم تا نه جایگاه قانونی شورا و نه جایگاه دینی و عمومی شورا که در اسلام بر روی آن تأکید شده است، از سوی برخی سودجویان مورد تخریب قرار نگیرد؟

بی شک اگر این تعاریف به صورت مشخص و بدور از سیاست کاری و جناح بازی برای مردم روشن شود، و مردم از سویی با تکلیف خود در برابر شوراها آشنا باشند و از سویی حق و حقوق خود را در این زمینه بشناسند، هرگز اجازه ی حضور نااهلان را نخواهند داد. حال این ناهلان از هر قشری که باشند. بهتر است از بردن انگشت اشاره به سمت قشری از جامعه و پاک کردن صورت مسئله، آسیب شناسی جدی در خصوص ضعف های مدیریت شهری صورت بگیرد.

با این حال بگذارید متخصصان وارد این بحث شوند و تا آن زمان همان هنرمندان و ورزشکاران را مقصر مکشلات بدانیم!

به مطلب شما برگردیم؛ اما یک قدم به عقب تر رفته و به جای تعریف مدیریت شهری ، شهر را تعریف کرده و از همان مثال شما استفاده کنیم. شما خانه را مصداق کم اهمیت تری از شهر دانسته اید و آن را تنها در دیوار و سیم کشی و رنگ و دستشویی می بینید که گاهی نیاز به تعمیر هم پیدا می کند. اما براستی این تمام بینش شما از یک خانه است؟ آیا این موارد مهمترین دغدغه ی در خانه ی مورد نظر شماست؟

باور نمی کنم!؛ چرا که در  خانه ی من به غیر از دیوار و سیم و دستشویی که از ملزومات اولیه ی هر مکانی است که نام خانه بر آن می گذارند، چیزهایی بسیار مهمتری وجود دارد و تمام آنچه برای شما تعریف خانه است، برای من ابزاری است برای آنچه که مفهوم خانه می نامم.

از نظر من خانه ای که روح و هویت نداشته باشد، اگر دارای بهترین دستشویی ها با گرانترین ملزومات بوده و با بهترین نقشه های مهندسی نیز تهیه شده باشد، در حد همان دستشویی بین راهی باقی می ماند و ارتقا نمی یابد.

خانه و در نگاه کلان تر شهر، با فرهنگ، هنر و امورات معنایی (معنوی) مفهوم، بعد و هویت پیدا می کند. این شاخصه ها که مهترین عنصر زنده بودن هر شهری هستند متاسفانه مدت هاست در لابلای شعارهای خوش آب و رنگ سیاسی و شرایط بد اقتصادی که اتفاقا متخصصان مورد نظر شما بیشتر موجب آن شده اند، گم شده است.

اخلاقیات، دین، هنر، دوستی و محبت، تلاش برای رسیدن به کمال، تلاش برای تندرستی و زندگی ای که مفهومی بیش از زنده بودن را داشته باشد و… همه در پدیده ای به نام فرهنگ خانواده و جامعه تعریف و دست بندی می شود که به خانه های سیمانی روح، هویت و بعد می دهد.   

اما سالهاست با همین رویکرد تک بعدی که در نوشتارتان موج می زند؛ روح ، فرهنگ و هویت ایرانی، اسلامی و … را از شهرها گرفته اید و به جایش حتی ساختمان های لااقل به لحاظ فنی درستی نیز تحویل جامعه نداده اید.

اگر با این تعریف تک بعدی که شهرها را تنها در سیمان و پل و ساختمان و آسفالت خلاصه کرده اید، به مدیریت شهر بپردازید، بزودی تنها شاهد دفن شدن هویت این کشور در زیر صدها هزار تن آهن و سیمان خواهیم بود. آنچه ما نگران تدفینش هستیم همان چیزی است که ایران را با آن می شناسند که عبارت است از هویت و فرهنگ و هرگز نشنیده ام اسم ایران به خاطر سیمان و ساختمانهایش در جهان شناخته شده باشد. افسوس ظاهرا با این تفکر راه کشورهایی را می رویم که به خاطر نداشتن پیشینه و هویت برجسته ی فرهنگی، با برج ها و آسمانخراش ها برای خود هویت سازی می کنند.

بسیار خرسند خواهیم بود که این دوره هیچ هنرمند و ورزشکاری رای نیاورد تا ببینیم ضعف های خود را در بخش های مدیریت شهری بی روح، این بار به گردن چه کسی می اندازید؟

به یاد ندارم در بحث های عمرانی و مدیریت شهری شهرهای ایران در بین متخصصین و با آن نگاه تک بعدی شما تاکنون ایده ای مطرح و اجرا شده باشد که در جهان افتخار آفرینی کرده باشد و اگر بوده آن قدر ناچیز بوده که خبرش به گوش همه نرسیده است. اما هر روز ورزشکاران و هنرمندان این سرزمین پرچم کشور را در گوشه ای از جهان به اهتزاز در می آورند و سفیران بی ادعای هویت واقعی کشور عزیزمان شده اند.

همانطور که هیچ هنرمند و یا ورزشکاری عدم موفقیتش را تاکنون به مشکلات آلودگی و ترافیک و ساخت و ساز دوستان شما ارتباط نداده است، شما نیز بهتر است مشکلات و حوادثی مانند حادثه ی پلاسکو را به هنرمندان و ورزشکاران ارتباط ندهید و آدرس اشتباه ندهید.

جنابِ عزیز!

منزل ما در دستشویی خلاصه نمی شود، شما نیز برای یک بار هم که شده باور کنید، خانه مردم ایران فراتر از دستشویی است. بیش از یک دستشویی به شهر نگاه کنید.

هژار نورانی

 

* عکس از میدان آزادی سنندج و مجسمه «آزادی» اثر استاد هادی ضیاالدینی

 

اخبار مرتبط

نظرات

یادداشت ویژه

سریال نون.خ و مساله ی زبان !

این نقد سریال نیست. حتی نقد آن چیزی که مطرح می شود نیز ممکن است نباشد. بیشتر بیان مساله و اشتراک گذاری سوالی است که شاید برخی از فیلمسازان و حتی تئاتری های کوردستان نیز با آن مواجه باشند. از این رو از زبان ساده تر و خودمانی تری نیز برای نوشتار استفاده می کنم. چند روزی است که سریال تلویزیونی «نون. خ» از شبکه ی یک سیما پخش می شود. داستان این سریال که از همان الگوی سریال پایتخت پیروی می کند ، این بار در یکی از مناطق کوردستان اتفاق می افتد. فارغ از اینکه مکان داستان بیشتر شبیه به روستاست و معلوم نیست چرا سازندگان اصرار دارند آن را شهر معرفی کنند، و یا اینکه در جمع اهالی روستا نیز یکی از بازیگران فارس است و بسیار روان فارسی صحبت می کند و معلوم نیست چرا به تنهایی او فارسی را اینگونه صحبت می کند و سایرین به شکل دیگر؛ اما حضور بازیگران بومی منطقه و حضور موسیقی کوردی در سریال، از ویژگی های خوب آن به حساب می آید. اما آنچه بحث اصلی این نوشتار است مسئله ی زبان است. چیزی که از روز اول پخش سریال ذهنم را به خود مشغول کرد اما ترجیح بر آن شد تا لااقل بعد از پخش چند قسمت مسئله طرح شود. امروز که واکنش توییتری برخی از مردم نسبت به مسئله ی زبان بکار رفته در این سریال را دیدم، زمان طرح مسئله را مناسب تشخیص دادم. زبان کوردی، اگر چه دارای واژگان مشترک با زبان فارسی است و حتی بنا به اظهار نظر بسیاری از کارشناسان این دو زبان هم ریشه هستند و هر کدام در جغرافیای خود تغییرات زمانی و کاربردی و خود را پیدا کرده است، با این حال این، زبان کوردی، زبانی کاملا مستقل با دستورات گرامری خاص خویش است و لهجه محسوب نمی شود. از این رو تولید یک اثر ملی در کوردستان با حضور شخصیت های کورد، با تولید یک سریال در اصفهان و یا یزد و شیراز و... تفاوت زیادی دارد. چرا که این لهجه های فارسی شیرازی و اصفهانی ولو به صورت غلیظ و با کلمات خاص منطقه نیز ادا شود، نهایتا منظور خود را به مخاطب عمومی منتقل می کند. در سریال نون.خ همه ی کاراکترها -تا این جای قصه- کورد هستند. پس طبیعتاً باید با یکدیگر کوردی حرف بزنند و لزومی به استفاده از زبانی که نه فارسی است و نه کوردی،  ندارند. این امر به ویژه در مناطق کورد زبان که اهمیت خاصی به زبان مادری میدهند بسیار خودنمایی خواهد کرد.  اگر داستان این سریال در نقاطی دیگر از ایران که به دلایل مختلف ، برخی خانواده ها ترجیح داده اند با کودکانشان به جای زبان مادری با زبان ملی صحبت کنند، ساخته می شد، کمتر مسئله ی زبان خودنمایی می کرد و می شد کاراکترهای فیلم را از این خانواده ها معرفی کرد و به راحتی مسئله را توجیه نمود، اما در تمامی شهرهای کوردزبان، مسئله ...

جدیدترین خبرها

وعده گاه مسئولین

روز شمار عنوان وعده
2858
روز گذشته
آیا سینمای مهاباد دوباره بازگشایی می شود؟
css.php
%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: