- چهارشنبه 13 تیر 1397 - 13:05
- کد خبر : 6762
- مشاهده : 3464 بازدید
- ادبیات » س.ت » یادداشت های خصوصی
به تازگی « لکی» به عنوان یک زبان مستقل به ثبت رسیده است.بیشتر محققان لکی را یکی از گویشهای کهن و شاخص زبان کوردی به شمار آوردهاند؛ برخی از پژوهشگران لُرزبان نیز، این گویش را از جمله گویشهای لُری و برخی دیگر آن را زبانی مستقل پنداشتهاند.نگارنده در این پژوهش میکوشد تا زبان کوردی را در یک پیوستار گویشی معرفی نموده و با توجه به خصوصیات دستوری و واژگانی لکی و نیز نقد مثالهای نویسندگانی که به استقلال لکی به عنوان یک زبان باور دارند، این مسأله را روشن نماید که لکی گویشی از کوردی است.همچنین انتفاء بحث لُری بودن لکی را با اشاره به موارد جغرافیایی تبیین نماید.
مقدمه:
شاید در زمانهای که زبانهای هویتی در ایران، پروسهی نابودی قریب الوقوع خود را طی میکنند، پرداختن به امور عامتر مانند آگاهی دادن به عامهی مردم جامعه نسبت به خطر مذکور بسیار جایزتر از پرداختن به امور خاص و علمیتری مانند بحثهای پیچیده و تخصصی زبانشناسی باشد. لذا نگارنده در این نوشتار قصد پرداختن به مسایلی از این دست را نداشته و تلاش دارد تا با طرح مسایل ملموس و پرسش و پاسخهای ساده، نظرات خود را در باب مورد بحث به اشتراک بگذارد.
« لکی» چه زبان باشد و چه گویش، باید گویش وران خود را حفظ کند تا زنده بماند و این لازم ترین اقدام است.
زبان کوردی؛ زنجیره گویشی و روند تاریخی
«کردی به زنجیره گویشیای گفته میشود که کردها هم اینک با آن سخن میگویند ….. در واقع زبان کردی به مانند زبان فارسی به معنای یک زبان با یک شکل استاندارد و مرز و تعریف مشخص نیست.»١
الف-زبان کوردی و گستردگی مکانی
« زنجیره گویشی (Dialect Continuum) یا ناحیه گویشی به مجموعهای از گویشها با ویژگیای معین گفته میشود که نخستین بار، لئونارد بلومفیلد، زبانشناس معروف آن را تعریف نمود.
اگر مجموعهای از گویشها که در یک ناحیهی جغرافیایی خاص وجود دارند را از سمت شرق آن ناحیه به سمت غرب به ترتیب (آ)، (ب)، (پ)، و…. (ه) و (ی) بدانیم، آنگاه برای این که این مجموعه از گویشها، یک زنجیرهی گویشی را شکل دهند، باید این ویژگی را داشته باشند: تفاوت بین هر دو گویشی که در شهرها یا منطقههای مجاور و همسایه وجود دارد، باید بسیار اندک باشد، اما زمانی که دو سر این طیف را در نظر میگیریم، یعنی وقتی گویش (آ) در شرق این ناحیه را با گویش (ی) در غرب ناحیه مقایسه میکنیم، تفاوت بین این دو گویش آن چنان زیاد شده است که دیگر گویشوران این دو منطقه، قادر به تشخیص گویش طرف مقابل نیستند.»٢
در همین راستا باید اشاره کرد که « یکی از عوامل بیرونی – زبانی که در تعدد گویشها دخالت دارد گستردگی مکانیِ جغرافیای خاصی است که زبان مورد نظر در آن رواج دارد. هرچه آن جغرافیای خاص گستردهتر باشد، امکان تعدد گویشها بیشتر است.»٣
با توجه به آنچه گفته شد و مقایسهی آن با زبان کوردی، همینطور شرایط مکانی و جغرافیایی وسیع آن، میتوان به گستردگی این زنجیرهی گویشی اذغان نمود.
ب- زبان کوردی و گستردگی زمانی
دکتر رهبر محمودزاده در نظریهی گستردگی زمانی زبان کوردی چنین میگوید:
« در مورد سایر زبانها روال معمول در رشد یا رکود تاریخی گویشهای خاص چنین بوده که با پدید آمدن گویشی که از لحاظ تاریخی خلف بلافصل گویش قبلی بوده است و به موازات قوت یافتن گویش جدید و زبان نسل تازه، گویش قبلی رفته رفته از میدان به در رفته و جای خود را به زبان نسل تازه داده است. یعنی معمولاً زبان سلف و زبان خلف در سپهر فرهنگی یک قوم با هم بطور هم زمان حضور نداشتهاند.
ما این روند را در مورد زبان فارسی به عیان مشاهده میکنیم؛ بهطوریکه با رواج فارسی دری، نسل قبلی زبان فارسی – بعد از اسلام- رفته رفته متروک و سلف آن نه در محاورات زندهی مردم بلکه در نسخ خطی آثار تاریخی باقی ماند.
در مورد زبان کردی وضعیت چنین نبوده، یعنی- به دلایل مختلف- با ظهور نسلهای تازهی زبان کردی، نسلهای قبلی هم چنان و به همان قوت به حیات فرهنگی- زبانی خود ادامه دادهاند.
هرکدام از گویشهای زبان کردی، اعم از گورانی (اورامی)، لکی، کورمانجی شمالی، کورمانجی میانه (سۆرانی)، کرمانجی جنوبی و….. متعلق به یک دورهی زمانی خاص هستند.
این وضعیت تقریباً مشابه خانوادهی گستردهای است که در آن پدربزرگ، پدر، فرزند و نوهها با هم زیر یک سقف حضور داشته باشند.
رابطهی برخی از این گویشها، رابطهای بلافصل است؛ مانند رابطهی گورانی با لکی، یا رابطهی کورمانجی شمالی و کورمانجی میانه. اما میان برخی از گویشها نیز شاید حلقهی مفقودهای وجود داشته باشد که کشف آن نیاز به پژوهشهای عمیق تاریخی و زبان شناختی دارد؛ مانند رابطهی گورانی و کورمانجی شمالی.
در میان این گویشها برخی نسبتاً جوانتر هستند و پیشینهی آنها به اندازهی بقیه نیست؛ مانند کورمانجی میانی و کورمانجی جنوبی؛ برخی بسیار کهن هستند، مانند گورانی و برخی در میانهی این پیوستار زمانی قرار میگیرند؛ مانند لکی.
اکنون که از این استعاره استفاده کردیم به روشنی میتوانیم دربارهی کردی بودن این گویشها استدلال کنیم. جدا کردن یکی از این گویشها – مثلاً لکی – از این پیوستار دقیقاً مثل این است که در یک خانوادهي گسترده، از میان چهار نسل: پدر بزرگ، پدر، پسر و نوه، پدر را جدا کرده، ادعا نمائیم که او متعلق به یک خانواده و بقیه متعلق به خانوادهی دیگری هستند!
استدلال فوق مبنی بر استعارهی خانوادهی گسترده شکل گرفته اما از استدلال دومی هم میتوان بهره گرفت. این استدلال اخیر را هم میتوان به مثابه یک استدلال مستقل و هم مثابه استدلال نخست در نظر گرفت.
در این استدلال دوم نه از استعارهی " خانوادهی گسترده" بلکه از استعارهی " یک شخص در گذر زمان" استفاده میکنیم.
این استدلال عبارت است از رابطهی متون ادبی هر کدام از این گویشها با یکدیگر در تاریخ ادبیات کردی. ویژگی شگفتانگیز اشراف بر تاریخ ادبیات این است که به ما کمک میکند تا پدیدههای ناهمزمان و ناهممکان را به صورت پدیدههایی همزمان و هممکان بررسی میکنیم.
این ویژگی از لحاظی مانند نقشهي جغرافیا است که مکانهای بسیار دور از هم را در یک نقشهي واحد- هممکان میکند تا امکان مطالعهي آنها میسر شود.
با مراجعه به تاریخ ادبیات پی میبریم، " موجودیتی" که قبلا آن را در قالب استعارهي یک خانوادهي چند نسلی به تصویر کشیده بودیم، در حقیقت یک انسان است که دورههای زمانی گوناگونی را طی زمان بسیار درازی طی کرده است.
برای نمونه، با مراجعه به ادب آیین یارسان در تاریخ ادبیات کردی میتوان متون گورانی را با متون لکی، هم از نظر ادبی و سبک شناختی و هم از لحاظ زبان شناختی مقایسه کرد؛ آنگاه خط واحدی که این دو گویش را داخل یک پیوستار به تصویر میکشد، به عیان مشاهده نمود.»٤
لکی و فرضیات مختلف
دکتر رضا آزادپور در کتاب " گویش لکی" مینویسد:
«گویش لکی(که زبان لکی هم گفته میشود) زبان طوایف لک از زبانهای ایرانی شاخه شمال غربی رایج در مناطق غرب ایران است … اگرچه برخی از دانشمندان گویش لکی را از شاخه گویشهای جنوبی کُردی دانستهاند، ( Windfuhr,2002,p.587) اتنولوگ آن را زیر شاخهي چهارم کُردی طبقهبندی میکند (18Ethnologue,2009,p). همچنین برخی آن را مرتبط با لُری و برخی آن را زبانی در میانهي کُردی و لُری نامیدهاند. تحقیقات جدید، زبان لکی را یک شاخهي مستقل از زبانهای ایرانی میداند. (Shahsavari,2010,pp.79-82) ».٥
وی در اینجا به طرح دو فرضیهي کُردیتبار و لریتبار"لکی" میپردازد که عیناً میآوریم:
« فرضیهي کُردی تبار
گویشهای جنوبی کُردی یا (جنوب شرقی) شمار بسیار لهجههای منفرد متفاوتی مانند کرمانشاهی، کلهری، سنجابی، لکی و فیلی در استانهای کرمانشاه، کُردستان، ایلام، لُرستان در غرب ایران و نیز در شرق عراق دارد (Kamandar,2000,pp.57-65 ).
دانشنامهي بریتانیکا همواره از لکی به عنوان لهجهای از شاخههای مهم زبان کُردی نام میبرد. (Kurdish language – Britannica Online Encyclopedia) و شماری دیگر از منابع نیز لکی را در شاخه زبانهای کُردی از شاخههای ایرانیتبار غربی قرار دادهاند.
در کتاب "دایره المعارف اسلام" آمده است: در لُرستان قدیم برخی اقوام کُرد (قبایل لک در شمال و همچنین در بین فیلیها، ایل محکی) زندگی میکنند. (The Encyclopaedia of Islam.p.823)
دهخدا دربارهي لکها و لهجههای لکی مینویسد: کُردهای لکی در لُرستان ساکن و خوش هیکل و تنومندند. رنگ آنها گندمی و مویشان سیاه یا خرمایی تیره است. لهجهي لکی، لهجهای از زبان کُردی است که مردم هرسین و توابع بدان سخن میگویند. (Anonby)
دایره المعارف بزرگ اسلامی نیز، لکی را لهجهای از زبان کُردی دانسته است؛ زبانشناس کانادایی، آنوبنی نیز دربارهي لکی نوشته است، نظر "فتاح" را قبول دارد که لکی را در میان زبانهای کُردی طبقه بندی کرده است.
در لُرستان ترکیبها و واژههای لکی به طور گستردهای به سوی لُری، که خود یکی از زبانهای فارسی تبار و زیر شاخههای زبانهای جنوب غربی ایران است، تغییر کردهاند ولی ساختار اصلی دستوری و فعلهای لکی، همانند دیگر لهجههای کُردی، در گروه زبانهای شمال غربی ایران قرار میگیرد. این ارتباط همچنین با دیدن بقایای ساختار کنایی (ارگاتیو) در لکی که یک عیار زبان کُردی است، پذیرفته میشود. در گویش لکی مانند سورانی و کورمانجی ویژگی ارگاتیو٦ مشاهده میشود.
بنابراین اصولاً زبان لکی شبیه کُردی و با لُری متفاوت است؛ ولی کُردی کرمانشاهی که از گویشهای جنوبی کُردی که مجاور با لکی است، خود ساختار ارگاتیو ندارد.
فرضیه لُریتبار
۷۰درصد واژگان لکی با زبان فارسی مشترک است. ۷۸ درصد با لُری خرم آبادی و ۶۹ درصد با لُری شمالي. لکهای پیشکوه خود را لُر میدانند و لکهای پشتکوه پیوندهای قومی فرهنگی هم با لُرها و هم با کُردها نشان میدهند.(Anonby Kurdische Studient 4+5 .2004/2005)
برخی منابع لکی را در پیوستار تدریجی فارسی- لری-کُردی در میان لُری و گورانی قرار داده ولی همانندیهای آن را بیشتر به سمت لری میدانند. برخی زبان شناسان هم لکی را کاملاً در دستهي لُری طبقهبندی کردهاند. (Grimes,1996,p677)
زین العابدین شیروانی نویسندهي کتاب (تاریخی بستان السیاحه) در سدهي نوزدهم، لکها را به عنوان یکی از ایلهای لُر مینامد. (شیروانی :۳۷:۱۹۸۰)
در دوران معاصر نیز "حمید ایزد پناه" نویسندهي فرهنگ لکی، کُرد دانستن لکها را یک سوتفاهم و ناشی از استفادهي واژهي کُرد از قدیم در معنی مردمان کوچ نشین ایرانیتبار در سراسر منطقه میداند. (ایزد پناه :۱۰:۱۳۶۷)
باید گفت به دلایل زبان شناختی و برخی از پژوهشهای تاریخی، لکها برخلاف لُرها مهاجرینی هستند که از نواحی دورتر شمالی به لُرستان مهاجرت کردهاند و دستکم از زمان صفویه در این منطقه سکونت گزيدهاند.
ظاهراً گویش لکی جزء لهجههای شمالی ایران محسوب میگردد. این گویش انشعابی از زبانهای پهلوی اشکانی است که جایگاه نخستین آن سرزمین ماد و پارت بوده است. (اورانسکی : ١٣٥٨: ١)
در آن سو طبق دستهبندیهای زبان شناسی گویش لُری جزء لهجههای جنوب غربی است و به نظر میرسد انشعابی از زبان پهلوی ساسانی است که قدمت گویش لکی ندارد.»٧
لکی گویشی از پیوستار گویشی زبان کوردی
در اینجا نگارنده میکوشد تا به بررسی فرضیهي لُریتبار با تاکید بر موارد جغرافیایی بپردازد.
با بررسی کتب و مقالاتی که در ارتباط با فرضیهي لُریتبار منتشر شدهاند به نکتهي جالبی برمیخوریم. تماماً نویسندگانی به این فرضیه پرداخته، از آن دفاع یا آن را رد مینمایند که درگیر استان لُرستان و لکهای ساکن یا مجاور این جغرافیای سیاسی٨ میباشند؛ در حالیکه پراکندگی لکها در تمام سرزمینی که به نام کوردستان شناخته میشود و یا سراسر ایران امری مشهود و تاریخی است و البته این لکها دغدغهي فرضیهي لُری تبار را ندارند؛ چون در حال استحالهي فرهنگی و زبانی توسط لُرها نیستند؛ لذا آماری که در این فرضیه ذکر شده در مورد کل لکها مصداق ندارد و ممکن است تنها شامل عدهای از لکهای استان لُرستان شود.
دربارهي منابعی که به پیوستار تدریجی فارسی- لری-کوردی اشاره میکند نیز همان دلیل ژئوگرافی کفایت میکند.
علاءالدین سجادی در "مێژووی ئەدەبی کوردی" به جغرافیای کوردهای ایران اشاره کرده و نام لُرستان را نیز ذکر میکند؛ البته اینکه منظورش لکهای ساکن لُرستان بوده و یا ساکنان دیگر از جمله لُرها را هم کورد فرض کرده، مشخص نیست، اما همچنین به نظر میرسند سرزمین لُرستان خالی از سکنهي کورد نبوده است. سجادی در این باره چنین مینویسد:
« لە سەر قسەی ڕۆژهەڵاتناسەکانی وەکوو مینورسکی، دوکتۆر رۆسۆ، سیرگون مالکولم، هاسل، گوانین و "ئەمیر شەرەفەددین بتلیسی"یش هەموو وڵاتی لوڕستان، کرماشان، ئەردەلان، موکری، جنووبی ڕۆژهەڵات و نیوەی بەشی جنووبی ئازەربایجان هەموو کوردە، هەروەها هەرێمی خۆی، سەلماس و ورمێ و ماکویش.»٩
در باب مقایسهي جمعیت لکها« نکته قابل توجه بیشتر بودن جمعیت لکها در عراق نسبت به ایران است. مردم کُرد لک در عراق در ناحیهي مندلی و شهرهای مجاور آن زندگی میکنند. تخمین زده میشود که بیش از دو میلیون نفر لک در کُردستان عراق، کرکوک و خانقین سکوت دارند… مردم لک علاوه بر عراق و منطقهي لکنشین زاگرس در جاهای دیگر کشور نیز سکونت دارند؛ برای نمونه روستای لکستان در آذربایجان شرقی، کلاردشت مازندران، قزوین، استان فارس و… کُردهای لک همچنین در مناطقی از کُردستان ترکیه ساکناند که عبارتند از: قارهمان، کونیا، آسکی شهر، نیغده، قیصری، مرشف جوروم، ویرشهر، جوقراوانه. لکهای ترکیه به زبان ترکی تکلم میکنند، البته گروهی دیگر توسط عثمانیها به اطراف شهر آنکارا (شهر هایمانا یا هیمنا)کوچانده شدند که به کُردهای شیخ بزینی یا کُردهای هیمنهای معروفند و هنوز فرهنگ و هویت خود را کمابیش حفظ کردهاند… همچنین کُردهای لک داغستان روسیه…»١٠
لازم به یادآوری است که موارد ذکر شده غیر از شهرهای لکنشین سه استان همدان، کرمانشاه و ایلام است که با شهرهای لکنشین استان لُرستان مجموعاً منطقهي لکستان را در غرب ایران تشکیل میدهند.
در اینجا – با توجه به مطالب مذکور- نگارنده به طرح سؤالاتی میپردازد:
١- آیا لکهای عراق هم قرابت زبانی با لُرها دارند؟
٢- آیا لکهای سایر نقاط ایران- مثلاً کلاردشت مازندران که زادگاه نگارنده است- هم بالای ٧٠ درصد با لُری اشتراک واژگانی دارند؟
٣- آیا لکهای مناطقی که از لُرستان فاصله دارند هم خود را از ایلات لُر میدانند؟
٤-چرا لکهای ترکیه توسط ترکها استحالهي زبانی شدهاند و نه گویش لُری؟
روشن است که میتوان به سؤالات فوق و سؤالات دیگری از این دست، با توجه به دلایل جغرافیایی و سرزمینی پاسخ گفت.
در پاسخ اولین سوال، با توجه به پژوهشهای میدانی و مصاحبه با دوستانی که با مناطق لکنشین یاد شده در تماس و ارتباط بودهاند، ارتباط گویشی لکهای ساکن کوردستان عراق با لُرها و زبان لُری رد می شود. اکثر آنها گویش هویتی خود را از دست داده و به گویش سورانی صحبت می کنند.١١
در پاسخ سوال دوم، بهطور مثال در کلاردشت مازندران اشتراک زبانی خاصی با لُری دیده نمیشود. بررسی گویش دلفانها و غیر دلفانهایی که در حال حاضر به خواجوند مشهور هستند، نشان میدهد که گویش خواجوندها نسبت به لکهای دیگر، بیشتر به دیگر گویشهای کوردی تمایل دارد و دلفانها نیز لکی را بدون تمایل به لُری به کار میبرند.١٢
در جواب سوال سوم نیز میتوان گفت، تجربهي نگارنده به عنوان کورد کلاردشت مازندران، نشان میدهد که به هیچ وجه اسامی لُر و حتی لک برای هویت بخشی بین کوردهای کلاردشت وجود نداشته است.
نسلهای قبل خود را به نام کورد به نسلهای بعدی معرفی و برای خودشان، پدران و نیز فرزندانشان هویت کوردی قائل بودهاند.
کوردهای کلاردشت طی چند سال اخیر که رفت و آمد خود به مناطق زاگرس را از سرگرفتهاند و نیز به یمن فضای مجازی به اسم لک برخوردهاند و دیگر عزیزان در غرب کشور نوع گویش آنها را تحت نام لکی به آنها معرفی کردهاند.
پاسخ سوال چهارم هم به قدری بدیهی و مبرهن است که نیاز به بیان ندارد؛ شاید اگر دوستان لُری که فرضیهي لُریتبار بودن لکی را برای لکها ساختهاند، در ترکیه میبودند، فرضیهي ترکیتبار را برای لکهای آنجا میساختند!
مسلماً مجاورت لکها با ترکها به همراه فشارها و دیگر جریانات باعث شده تا آنها گویش خود را فراموش کرده و در فرهنگ و زبان ترکی مستحیل شوند؛ موردی که اکنون در استان لُرستان گریبانگیر عزیزان لک شده و بیشتر از هر جای دیگر زمینهي استحاله فرهنگی- زبانیِ لکهای ساکن آن استان را در لُری و در دراز مدت در فارسی به وجود آورده است.
مطمئناً همین نگرانیها باعث شده تا عدهای از دوستان لک ساکن استان لُرستان در یک جریان هویت خواهی تلاش کنند تا گویش لکی را به استقلال زبانی رسانده و به عنوان یک زبان مستقل ثبت نمایند؛ چرا که آنها دغدغهي لکهای استان لُرستان را دارند و با محدودنگری از بررسی و پژوهش دربارهي تمام لکها و فرهنگ و زبانشان غافل ماندهاند.
در مجموع آنچه طرح گردید، نگارنده فرضیهي لُریتبار بودن لکی را رد کرده و به نقد نویسندگانی میپردازد که به استقلال لکی، به عنوان یک زبان باور دارند.
با مطالعه و بررسی آثار این دست از نویسندگان، مشخص میشود که قیاس و معیارشان زبان فارسی است و به هیچ عنوان دستور یا واژگان لکی را با دیگر گویشهای کوردی مقایسه نمیکنند؛ این نویسندگان حاضرند تا تمامی اشتراکات لکی با زبانهای باستانی و منسوخ را برشمارند، اما کوچکترین اشارهای – حتی اشارهای تیتروار و گذرا – به اشتراکات لکی با دیگر گویشهای کوردی نکنند.
در این رابطه مثالهایی از کتب این نویسندگان ذکر میگردد١٣.
لازم به ذکر است که گویش لکی خود شامل لهجههای متفاوت است و نمودار فوق برای تمام لهجهها مصداق ندارد.
در این قسمت جدول تطبیقی برای صرف گذشتهي سادهي مصدر" وتن " به گویش لکهای کلاردشت و همینطور سورانی از نظر خواننده میگذرد:
« در زیر صفت مفعولی برخی از مهمترین فعلهای متعدی که از آنها فعل مجهول ساخته میشود ذکر میشود. ١٥
در اینجا جدول تطبیقی صفات مفعولی مذکور بین دو گویش لکی و سورانی از نظر خوانندگان میگذرد:
مثال دیگر را از بخش ابدال صامتها آورده، آنگاه در جدول تطبیقی دیگری با گویش سورانی مقایسه میکنیم.١٧
/z/ به /ž/ : ١٨
در اینجا جدول تطبیقی واژگان لکی فوق با گویش سورانی را، برای قیاس اشتراکات، پیش روی خواننده میگذاریم.
لازم به توضیح است که برای واژهي لکی "لیژ" به معنای "لیز" دو واژهي سۆرانی تطبیق داده شده که واژهي "خز" دقیقاً مترادف آن بوده، واژهي "لێژ" نیز به معنای سرازیری میباشد.٢١
همینطور در مورد "ئەژ" به معنای "از" باید گفت که، گرچه در گویش سۆرانی استفاده از "له" مرسوم است ( "ئەژ" در دیگر گویشهای کوردی غیر از لکی نیز استفاده میشود) اما استاد ماجد مردوخ روحانی در فرهنگ فارسی-کوردی خود چند حرف ِ "لە، جە، ژ، ئهژ، ژێ" را مترادف "از" در فارسی قرار داده است.٢٢
جدول تطبیقی فوق اشتراکات فراوان گویش لکی با سۆرانی را آشکار میسازد که مطمئناً مقایسه و انطباق آن با دیگر گویشهای زبان کوردی نیز ما را به همین نتیجه خواهند رساند.
بدین منظور مصدر" افتادن" فارسی را در گویشهای مختلف کوردی و در ماضی ساده صرف میکنیم.
در توضیح جدول تطبیقی که از نظر گذشت میتوان به چند مورد اشاره نمود:
۱- برای دوم شخص مفرد و جمع گویش لکی کلاردشت، هر کدام دو مورد ذکر شده که اولی مختص لهجههای غیر دلفان و دومی مختص لهجهی دلفانهای ساکن کلاردشت میباشد.
۲- صرف فعل در گذشتهی سادهی گویش هورامی و برای سوم شخص مفرد، به دو شکل مجزای مذکر و مونث صرف میشود.
۳- برای گویشهای جنوبی کوردی، تحت نام " کرماشانی" نیز مانند لکی کلاردشت به دو لهجه اشاره شده تا علاوه بر اشتراکات و افتراقات گویشها، به لهجههای زیر مجموعهی گویشها نیز اشارهی کوتاهی نمائیم؛ باشد تا بحث پیوستار گویشی زبان کوردی به ملموسترین شیوه تشریح گردد.
۴- اشتراکات لکی از طرفی با گورانی(هورامی) و از طرفی با دیگر گویشهای کوردی جنوبی، اکثراً و عاماً مورد توجه است؛ واژگان مشترک لکی و هورامی و خصوصیت دستوری ارگاتیو در هر دو گویش کهن، آنها را به هم نزدیک ساخته، همینطور مجاورت لکها با دیگر گویش وران جنوبی منجر به اشتراکات فراوان واژگانی با آنها گردیده است.
در جداول تطبیقی که از نظر گذشت نیز شباهتهای لکی و سورانی چشمگیر بود؛ اما شاید در این بین، اشتراکات لکی با کورمانجی شمال کمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفته باشد که البته در جدول قبل نمونهوار بدان اشاره شد.
لازم به یادآوری است، لکی مشترکات فراوانی با کورمانجی شمال دارد که با توجه به بعد مسافت و مد نظر قرار دادن جغرافیای سرزمینهای کوردنشین این شباهت عجیب مینماید. ٢٣
شاید نظریهی برخی از پژوهشگران مبنی بر جدایی لکها از خاستگاه اولیهشان در مجاورت کورمانجهای شمال و مهاجرت آنها به جنوبِ سرزمینهای کوردنشین، ناشی از همین اشتراک گویشیِ جالب توجه باشد.٢٤
درادامه، هم چنان به نقد مثالهای منتشر شدهای توسط نویسندگان معتقد به زبان بودن لکی میپردازیم.
– در باب "ارگاتیو بودن" لکی و اشتراک اساسیاش با دیگر گویشهای کوردی میتوان به مورد زیر اشاره نمود:
« جملات فارسی معادلهای لکی
من اشتباه کردم مِ اِشتِبام کِرد.
من غذایت را خوردم مِ نونِهه تُنِم حُارد.
تو حرف زدی تو قِصَت کِرد.» ٢٥
جالب توجه است که این نویسندگان، هیچگاه دربارهی سیستم ارگاتیو شرح و بسط درخوری ارائه نمیدهند و بسیار گذرا حتی از تعریف آن میگذرند و به هیچ شیوه هم اشارهای به این اشتراک اساسی لکی و سایر گویشهای کوردی نمیكنند.
در اینجا نیز چنین توضیح مختصری آمده:
«در زبان لکی شناسهها یا ضمایر متصل به جای پیوستن به جزء فعلی به جزء ماقبلش میپیوندند.»٢٦
در پاورقی نیز آمده: « به قول دستورنویسان جدید شناسه به جزء غیر صرفی میپیوندد.» ٢٧
این اغماض و چشم پوشی آگاهانه، آن هم درباره چنین ساختار دستوری مهم و تاثیرگذاری در زنجیره گویشهای کوردی که خود بحثهای مفصلی را میطلبد، جای ابهام و پرسش است.
– در باب مقایسهی گویش لکی با زبانهای باستانی منسوخ و عدم قیاس آن با گویشهای کوردی رایج و همجوار که در کتب این دست از نویسندگان به وفور دیده میشود، جدول زیر نمونهوار از نظر میگذرد. ٢٨
سؤال نگارنده همچنان بر این قرار است که: اگر در امتداد این جدول، ستون یا ستونهایی برای گویشهای کوردی و مقایسهی آنها با لکی پیشبینی شود، چه اتفاقی میافتد؟ اصرار این عزیزان برای گریز از این قیاس چه دلیلی دارد؟
- در باب نشان دادن همریشگی لکی با سایر زبانها و همچنان گریز از قیاس با گویشهای کوردی٢٩
فارسی |
انگلیسی |
لاتین |
سانسکریت |
لکی |
فرانسه |
پدر |
فادر (فَدر) |
پتر |
پتیری |
— |
— |
سیتاد |
استود |
است |
اسِتَ |
اِس |
— |
لب |
لیپ |
— |
— |
لو |
لِور |
درّه |
— |
— |
— |
دره |
درِنش |
در نقد جدول فوق باید گفت: در اینجا هم جای ستون کوردی مانند تمام موارد دیگر در جدول تطبیقی نویسندگانی که لکی، فارسی و کوردی را زبانهای مستقل از هم میدانند، خالی است.
سؤال نگارنده در این باره:
زبان کوردی که مانند زبان فارسی در اشتراک فرهنگی و زبانی و جغرافیایی با دوستان لک زبان! است، چطور از زبانهای دیگری مانند انگلیسی و لاتین، سانسکریت و فرانسه غیر قابل قیاستر مینماید؟
– در باب معرفی شاعران لک از طرف نویسندگان لک زبان! و طرح چند سؤال از جانب نگارنده:
« معرفی چند شاعر لک زبان
اگر به شعر و نوشتههای بعضی از بزرگان شاعر و ادیب لک زبان نیم نگاهی داشته باشیم، به بزرگانی همچون خان الماس و ملا پریشان (مولوی و حافظ) و ترکهمیر (عطار)، نوشاد و ملا منوچهر (خاقانی و نظامی) و شیخ امید علی دکامی (خواجه عبدالله انصاری و شیخ جنید) و هزاران مرد بزرگ دیگر بر میخوریم که هر کدام دریایی از تفکر، عرفان، شور و شیدایی و عشق بودهاند و پاسداران راستین زبان و ادب لک میباشند.» ٣٠
س ۱- چرا مقابل نام هر یک از اساطیر ادب کوردی نام شاعری فارس زبان آمده؟ و چه لزومی به مقایسهی این شاعران بزرگ با شاعران پارسیگو بوده است؟
ج۱- کما فی السابق جریان فارسزدگی طرفداران استقلال زبانی لکی به ذهن متبادر میشود؛ ظاهراً برای ایشان همیشه فارسی معیار و برتر از زبان لکی! خودشان است.
س ۲- آیا این شاعران لک زبان! به زبان لکی شعر سرودهاند؟
ج ۲- این شاعران در قالب ادب کلاسیک کوردی و گورانی شعرهای خود را سرودهاند؛ گر چه گویش محاورهای خودشان لکی بوده است.
س ۳- آیا این شاعران لک خود را مستقل از کورد معرفی کردهاند؟
ج ۳- به این سوال در دو گزینه میتوان پاسخ داد:
الف) سرودن شعر در قالب ادبیات کلاسیک کوردی، خود نشان دهندهی پیوستگی ادبی لکی به عنوان زیر مجموعه در مجموعهی کوردی است؛ گر چه دوستان لک زبان! به دلایل روانشناسانه و جامعه شناسانه از هر زیر مجموعه بودنی میگریزند، اما تاریخ ادبیات کوردی این را اثبات میکند.
ب) این شاعران با صراحت در اشعارشان خود را کورد معرفی کردهاند:
تورکەمیر نە تورک، نە عەرەو لەفزم |
کوردێ کەم سەواد، حافزئەلحەفزم |
« ترک امیر»
تورکان ژە سەرین کوردان نە دامان |
ئەر پای سەهەن کوێ سان غوڵامان |
ڤەی هەنگامە تەنگ جۆش بەڵاشۆ |
قەوم شا خوەشین ئازادە بەرشۆ |
« خان الماس»
ئهسلمهن ژه کورد، ئهسلمهن ژه کورد |
بابم کوردهوهن، ئهسلمهن ژه کورد |
« شاه خوشین»
ههر چهن ماوردم دهلیل ژه قورئان |
ماوات یالاندر کوردی خدر ئیمان |
« ملاپریشان»
از طرفی محمد تقی مومیوند در شعر سوگنامه ترک امیر (نجف) آزاد بخت چنین میسراید:
فەردش نە ئەو بە ئەهل فارس چاو بی |
لە ئەکرادەوە ئەبیاتش باو بی |
"رضا حسنوند" در مقدمهی کتاب "واژه نامه مختصر زبان لکی" برای اثبات استقلال زبان لکی چنین مینویسد:
« ترکی: گه گداخ
فارسی: بیا بِرَویم
لری: بیا رَوئیم
لکی: بوری بچیم
با دقت در جملات چهارگانه بالا درمییابیم از آنجا که زبان دارای حیطه جغرافیای استفهامی خاص خود است و به علت وجود واژگان مختلف و مختص خود برای دیگر افرادی که با زبانهای خاص خود تکلم میکنند قابل فهم نیست، دریافته میشود که ترکی زبان است و واژههای خاص خود را دارد. زبان فارسی نیز هم چنین، اما در مورد جمله لری فوق، از آنجا که لهجه سایه کم رنگ زبان معیار و رسمی است، در این جمله تنها تفاوت آن است که حرف باء برویم حذف شده و دیگر هیچ، و در مورد جمله لکی واژهها منحصرند و جز لکها کسی آن را در نمییابد و بر این اساس زبان بودن لکی بیشتر رنگ و بو دارد تا لهجه بودنش.» ٣١
شایان توجه است که نویسنده جملهی لکی مذکور را با دیگر گویشهای کوردی مقایسه نکرده تا اشتراکات لکی با کوردی آشکار گردد؛ مبادا که لکی در زنجیره گویشهای کوردی جای بگیرد.
باید گفت: "بووری، بوورە، بۆ، وەرە" همگی به معنای "بیا" در کوردی و از یک خانواده هستند.
«بچیم» نیز از مصدر «چیێن» به معنای «رفتن» در لکی است که با بسیاری از گویشهای دیگر کوردی [چوون] در اشتراک میباشد.
نتیجه:
از بررسی فرضیات متعدد در باب گویش لکی و همینطور با توجه به تعریف زبان کوردی به عنوان یک زنجیره و پیوستار گویشی، نیز نظریهی گستردگی زمانی زبان کوردی، هم چنین بررسی لکی در بستر جغرافیایی و رد فرضیهی لُری تبار، نقد نمونههایی از کتب نویسندگان معتقد به استقلال زبانی لکی و رد آنها به این نتیجه میرسیم که « لکی» با توجه به اشتراکات واژگانی و دستوری از زنجیره گویشهای زبان کوردی است.
پیوستها۳۲
پیوست ۱
آوانگاری گویش لکی۳۳
الف- صامتها (همخوانها): همخوانها بر حسب جایگاه تولیدشان که از گلو تا لب است نشان داده میشود:
ب/ b/: بن/ ben
پ/p/: اسپ/ asp
م/ m/: مرخ/merx
و/v/: وار/vârr
ف/ f/: لف/ laf
ت، ط/ t/: توک/ tok/ طناف/ tenâf
د/d/: داخ/dâx
ن/ n/: نخد/ naxd
ل/ l/: لف/ lef
ل/ĺ / : لم ĺam /
ر/ r/ : رش/ raŝ
س، ص، ث/s/: رسن/ rasan/ نصم/ nesm/ ثفت/saft
ز. ض، ظ، ذ/ z/: زخال/ zoxâl/ ضرب/ zarb/ ظور/sowr/ ذات/ zât
ش/ŝ/: شودر/ ŝodar
ژ/ ž/: قژ/qož
چ/č/: کچی/ keči
ج/ j/: مرج/ Marj
ی/y/: یال/ yâl/ زیم/ zaym/ چای/ čay
ک/ k/: کلما/ kalmâ
گ/g/: گژک/gežek
خ/x/: مخل/maxal
غ، ق/ q/: ساق/ sâq/ نقو/ neqow
ء/ع/ʔ/: انار/enâr ʔ/عشق/ ʔ eŝq
ب- واکهها:
١- واکههای ساده
ی، یـ/I/: شیک/ ŝik/ میمی/ mimi
ـِ، ـه/e/: سر/serr
ـُ، و/ o/: گش/ goŝ/ صو/so
ـَ، ـه/ a/:شک/ ŝak/ شمه /ŝama
آ، ا/ â/: آزا/ âzâ / پاسا/ pâsâ
ئـ é / : سی/sé/ سئر/sér
۲- واکههای مرکب:
اَو/ ow/ : رو/row
ای/ay/: زیل/zayl
ای/ey/: بیل/beyl
اُی/ oy/ ژویی/ žoyi
پیوست ۲
آواشناسی زبان کُردی ۳۴
|
|
|
جایگاه در واژه |
||
شماره |
تصویر خط کُردی همخوانها |
نشانه آوانگاری |
اول |
وسط |
آخر |
۱ |
ء |
Ɂ |
+ |
– |
– |
۲ |
ب |
b |
+ |
+ |
+ |
۳ |
پ |
p |
+ |
+ |
+ |
۴ |
ت |
t |
+ |
+ |
+ |
۵ |
ج |
j |
+ |
+ |
+ |
۶ |
چ |
č |
+ |
+ |
+ |
۷ |
ح |
ḥ |
+ |
+ |
+ |
۸ |
خ |
x |
+ |
+ |
+ |
۹ |
د |
d |
+ |
+ |
+ |
۱۰ |
ر |
r |
– |
+ |
– |
۱۱ |
ڕ |
ṝ |
+ |
+ |
+ |
۱۲ |
ز |
z |
+ |
+ |
+ |
۱۳ |
ژ |
ž |
+ |
+ |
+ |
۱۴ |
س |
s |
+ |
+ |
+ |
۱۵ |
ش |
š |
+ |
+ |
+ |
۱۶ |
ع |
? |
+ |
+ |
+ |
۱۷ |
غ |
γ |
+ |
+ |
+ |
۱۸ |
ف |
f |
+ |
+ |
+ |
۱۹ |
ڤ |
v |
+ |
+ |
+ |
۲۰ |
ق |
q |
+ |
+ |
+ |
۲۱ |
ک |
k |
+ |
+ |
+ |
۲۲ |
گ |
g |
+ |
+ |
+ |
۲۳ |
ل |
l |
+ |
+ |
+ |
۲۴ |
ڵ |
Ǐ |
– |
+ |
+ |
۲۵ |
م |
m |
+ |
+ |
+ |
۲۶ |
ن |
n |
+ |
+ |
+ |
۲۷ |
و |
w |
+ |
+ |
+ |
۲۸ |
هـ |
h |
+ |
+ |
+ |
۲۹ |
ی |
y |
+ |
+ |
– |
ب- واکهها (مصوتها)
|
|
|
جایگاه در واژه |
||
شماره |
تصویر کوردی واکهها |
نشانه آوانگاری |
اول |
وسط |
آخر |
۱ |
ی، یـ،، ـيـ |
i |
– |
+ |
+ |
۲ |
ێ، ێـ ، ـێـ |
ē |
– |
+ |
+ |
۳ |
ا |
â |
– |
+ |
+ |
۴ |
ۆ |
ō |
– |
+ |
+ |
۵ |
وو |
u |
– |
+ |
+ |
۶ |
ه، ـه = (ـَ) |
a |
– |
+ |
+ |
۷ |
و = (ـُ ) |
o |
– |
+ |
– |
۸ |
= (ـِ ) |
e |
– |
+ |
– |
پی نوشت:
١ -کاکاوند، مقاله «درآمدی بر شناخت و بررسی زبان کردی لکی در اقلیم لکها، بشر تمدنی ژرف و کهن.
۲- Oxford Reference
Wilbert Heeringa/ Dialect areas and dialect continua
٣- نظریهای دربارهی رابطهی گویشهای زبان کوردی با تاکید بر گستردگی زمانی از دکتر رهبر محمودزاده.
٤- همان
٥- آزاد پور، ۱۳۹۲، ۱۳-۱۲
٦- لازم به ذکر است، هورامی نیز دارای ویژگی ارگاتیو میباشد. درضمن با اینکه خصوصیت ارگاتیو در دستور کلی از ویژگیهای اصلی این گویش است، اما متاسفانه در بین اقوام لکی که از خاستگاه خود به دلیل مهاجرتهای ایلی جدا افتاده و در مجاورت غیر کوردزبانان زیستهاند، از بین رفته و بسیار کم رنگ شده است؛ از جمله کوردهای لک کلاردشت
٧- آزادپور، ۱۳۹۲، ۱۵-۱۳
٨- منظور « استان لُرستان» در تقسیمات کشوری میباشد و نه الزاماً مناطق لُرنشین.
٩- سجادی، ۱۳۸۹، ۷۷.
١٠- کاکاوند، همان مقاله
١١- به استناد مصاحبه با پژوهشگران میدانی که از مناطق لکنشین کوردستان عراق بازدید کردهاند.
١٢- پژوهشهای میدانی و تطبیقی نگارنده
١٣- در این مثالها کلمات لکی با رسم الخط فارسی و آوانگار پیشنهادی نویسنده برای گویش لکی نوشته شده که در نقل قول مستقیم عیناً ذکر میگردد.
ترجیح نگارنده براین قرار بوده که از همان آوانگار برای جداول تطبیقی خود استفاده نماید، تا قابلیت تطبیق برای خواننده گرامی فراهم شود؛ اما از آنجا که آوانگار لکی مذکور قابلیت کافی برای آوانویسی گویشهای دیگر کوردی را ندارد، لذا نگارنده از آوانگار دکتر رُخزادی که مانند دیگر آوانگارهای کوردی معتبر، قابلیت آوانویسی اکثر گویشهای زبان کوردی را داراست، استفاده نموده که به پیوست ضمیمه میگردد .
١٤- آزادپور، ۱۳۹۲ ، ۱۰۱
١٥- همان، ۱۱۰
١٦- آوانگاری «حوریا» به شکل "â hwoy " منطقی به نظر نمیرسد؛ احتمالاً اشتباه تایپی رخ داده است.
١٧- تطبیق با گویش سورانی تنها به خاطر در دسترس بودن منابع معتبر این گویش میباشد و علت دیگری ندارد.
١٨- آزادپور، ۱۳۹۲، ۴۵
١٩- به نظر میرسد در آوانگاری اشتباهی رخ داده است.
٢٠- «ژیر» به صورت /žer/ با آوانگار پیشنهادی نویسنده قابل تطبیق نمیباشد. طبق این آوانگار «ژیر» به یکی از دو صورت "irž" یا "žér "باید آوانویسی شود.
٢١- شرفکندی (ههژار)، ۱۳۹۲، ۷۸۱
٢٢- مردوخ روحانی، ۱۳۹۳، ۵۰
٢٣- کاکاوند، همان مقاله
٢٤- در فرهنگهای «دیلم دلیراوی» و «دهخدا» به این موضوع اشاره شده؛ همچنین «کریستین سن» در کتاب « ایران در دورهی ساسانیان» و «حمد الله مستوفی» در کتاب «تاریخ گزیده» به مهاجرت لکها از سوریه کنونی به مناطق لکستان امروزی پرداختهاند.
٢٥- حسنوند، ۱۳۹۰، ۴۶
٢٦- همان
٢٧- همان
٢٨- کیانی کولیوند، ۱۳۹۰، ۱۲
٢٩- همان، ۱۸
٣٠- همان، ٢٥
٣١- حسنوند، ۱۳۹۰، ۲۰-۱۹
٣٢- با توجه به محدودیت های ورژن های مختلف برنامه ی word در قسمت سمبل ها ، برای تایپ سه مورد از آوانگارها به مشکل برخورده و ناچارا از نزدیک ترین سمبل ها استفاده شد.
پیوست ۱ : سمبل آوانگار " ء ، ع " در منبع نقل قول ، " ? " بدون نقطه است.
پیوست ۲ : سمبل آوانگار " ء " در منبع نقل قول ، " ? " بدون نقطه است. همینطور سمبل آوانگار " ر سخت " ، " ṝ " بدون نقطه می باشد.
٣٣- آزادپور، ۱۳۹۲، ۲۰۸-۲۰۷
۳۴-رُخزادی، ۱۳۹۰، ۴۸-۴۷
منابع:
۱- آزادپور، رضا، گویش لکی، آواشناسی، دستور، واژگان، نگاران نور، ۱۳۹۲
۲- حسنوند، رضا، واژهنامه مختصر زبان لکی، سیفا، ۱۳۹۰
۳- رُخزادی، علی، آواشناسی و دستور زبان کُردی، کُردستان، دوم، ۱۳۹۰
۴- سجادی، علاء الدین، مێژووی ئهدهبی کوردی، کُردستان، ۱۳۸۹
۵- شرفکندی (ههژار)، عبدالرحمن، فرهنگ کُردی- فارسی، سروش، نهم ۱۳۹۲
۶- کاکاوند، محمد، درآمدی بر شناخت و بررسی زبان کُردی لکی در اقلیم لکها، بستر تمدنی ژرف و کهن
۷- کیانی کولیوند، کریم، فرهنگ کیان (فرهنگ و واژه نامهی لکی)، سیفا،۱۳۹۰
۸- مردوخ روحانی، محمد ماجد، فرهنگ فارسی- کُردی، دانشگاه کُردستان، دوم، ۱۳۹۳
۹- www.oxfordreference.com
مژگان کاووسی
———————————————————————————————————————-
انتشار مطالب، مقاله ها و نظرات مخاطبین الزاما به معنای تأیید و یا عدم تأیید محتوای آن توسط تحریریه بینەر نیست.
نظرات