محسن مومنیشریف، نویسنده و منتقد ادبیات داستانی، در سال ۱۳۴۶ در شهر بیجار متولد شده است. وی کار خود را با دبیری آموزش و پرورش آغاز کرد و مدتی نیز کارشناس امور تربیتی بود. در کارنامه فعالیت وی، سوابقی چون؛ مدیریت داخلی مجله سوره نوجوانان، عضو موسس، بازرس و عضو اسبق هیات مدیره انجمن قلم ایران نیز وجود دارد.
به گزارش بینهر و به نقل از خبرگزاری برنا؛ مومنی شریف همچنین مدیر دفتر تاریخ و ادبیات انقلاب اسلامی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، عضو شورای سیاستگذاری پژوهشگاه ادب وهنر و مدیرمسئول ماهنامه طنز سه نقطه میباشد. او پس از ۲۰ سال خدمت در بخش های مختلف حوزه هنری، از ۱۳۸۹ بر کرسی مسئولیت حوزه هنری تکیه زد. آثاری همچون «اشغال»، «زمانی برای بزرگ شدن»، «حکایت پایدار: روایت زندگی شهید فضلا… نوری»، «درکمین گل سرخ»، «زندگی نامه داستانی شهید علی صیاد شیرازی» به قلم او تألیف شدهاند.وی چندی روزی به دعوت انتشارات آستان قدس رضوی در مشهد مهمان نشست هم اندیشی نویسندگان در حرم مطهررضوی بود. آنچه در ادامه میخوانید محصول گفتگوی خبرگزاری "برنا" با مومنیشریف، درخصوص ادبیات داستانی و مختصات عملکردی نشر «سوره مهر» (زیرمجموعه حوزه هنری) و همچنین به نشر(انتشارات آستان قدس رضوی) است:
• شما به عنوان فردی که خود دستی در حوزه نشر دارید، در حال حاضر بازار ادبیات داستانی و رمان را چگونه میبینید، مخاطب چقدر پیگیر این عرصه است؟
وضعیت موجود متاثر از یک شرایطی نسبی است. یعنی، نسبت به انتظاری که از آن میرود، تعریفی ندارد. البته که حوزه رماننویسی امروز ما تا نقطه مطلوب فاصله دارد. به رغم همه اینها باور دارم که راه طولانی طی شده و به مولفههایی دست یافتیم که با رعایت آنها میتوانیم رمانی داشته باشیم که متعلق به خودمان باشد و حتی در این زمینه صاحب آثار خوب و قابل دفاعی هم هستیم.
• مخاطبان امروز بازار نشر دنبال چه آثاری هستند؟ ذائقهسنجی هم در این رابطه انجام شده است؟
برداشت کلی از نیاز مخاطب، در کشورمان عمدتا براساس تجربه صورت میگیرد. مجموعه داستانهایی که مردم در آنها مسائل، آرمانها و باورهای خودشان را ببینند، بیشتر مورد اقبالشان قرار میگیرد. در مقابل آثاری که این خصایص را ندارد و به نوعی کپیبرداری از افکار و ایدههای دیگران محسوب میشوند، تعریفی ندارند. وقتی مردم کار اصل را ببینند، لزومی در تهیه ایرانیزه شده آن احساس نمیکنند. اما یک رمان خوب برای جلب نظر مخاطبانش، باید داستانی جذاب داشته باشد. از دیگر سو، حرفها و پیامهای آن متعلق به فرهنگ بومی باشد.
• اساساً برای راغب کردن جامعه مخاطب به خواندن یک رمان یا مجموعه داستان باید چه سیاست و روشی پیشه کرد؟
کار خوب باید معرفی شود؛ این نکته را در حوزه هنری تجربه کردیم. هر وقت یک اثر خوب را در یک مجموعه معتبر برای مردم معرفی کنند، استقبال صورت میگیرد. یکی دیگر از روشها، ارائه و معرفی کتابها از مسیر رسانههاست. البته در شرایطی که مردم اگر این نوع کارها را مطالعه کردند، حس نکنند که فریب خوردهاند و اثر بر خلاف آنچه در تبلیغش صورت گرفته، ارزش کافی را نداشته است. کارهایی را باید در معرض دید بگذارند که بتوانند از آن دفاع کنند. در انتشارات سوره مهر، بعضی از آثار را هم در رسانه و هم توسط چهرهها و افراد خوشنام ارائه دادیم و مخاطبان ما بعد از تهیه آنها واقعاً به کیفیتشان پی بردند و اذعان داشتند. اکنون مخاطبان به برند ما اعتماد دارند. در مرحله بعد، این آثار خوب دست به دست میگردد و خودبهخود جامعه کتابخوان به معرفی آن اقدام میکند.
• فکر میکنید اگر انتشارات رسمی کشور که دارای ظرفیتها و منابع بیشتری هستند بخواهند سمت و سوی موضوعات انقلابی و ولایی بروند و در این محورها دست به تولید اثر بزنند، باید چه نکاتی را رعایت کنند؟
در موفقیت یک انتشارات به ویژه اگر بخواهد حوزهای را به صورت تخصصی دنبال کند، ثبات مدیریت، حمایت مدیران بالادستی، بخش طرح و برنامه، بهرهگیری از تجارب ناشران موفق و باسابقه، کسب اعتماد در درازمدت، پافشاری در جهت دستیابی به اهداف تعیین شده موثرند. در حقیقت یک انتشارات برای ورود تخصصی به یک شاخه خاص باید خود را اندکاندک به مرجع آن بدل سازد. در موضوعی که شما اشاره کردید هم روال به همین ترتیب است.
• اساسا ضرورتهای پژوهشی در موضوعات اشاره شده را چطور میبینید؟
کار پژوهشی در عرصه ورود به بازار تولید داستانهای انقلابی و ولایی حائز اهمیت است. در این راستا، انتشارات سوره مهر مطالعات جدی را در حوزه طرح و برنامه دنبال میکند. خوشبختانه در «به نشر»، بخشهای مختص تولید محتوا وجود دارد و اگر زیرساختها در این حوزه تقویت شود، نیازهای جانبی نظیر پژوهش نیز پاسخ گفته خواهد شد.
• خود شما که نویسندهاید، شاخصه یک داستان انقلابی خوب را چه میدانید؟ فکر میکنید یک اثر در این محوریت باید چه داشته باشد تا نظر شما به عنوان یک مخاطب جلب کند؟
کشش و جذابیت اثر هنری، اولین پارامتر تعریف یک اثر خوب انقلابی است، این هم با یک روایت تازه و یک قلم پُرشور ممکن میشود. دیگر آنکه بتواند به خواننده خودش اطلاعات لازم را منتقل کند. این دادهها،به خوبی در بافت داستان تنیده شده باشد و اطلاعات نباید به صورت روزنامهوار و مستقیم ارائه شود. از سوی دیگر، وقتی خواننده داستان را میخواند، احساس کند با پدیده جدیدی مواجه شده است، به دانستههایش افزوده شده و در یک تجربه نو مشارکت کرده است.
• شما حتما این موضوع را تجربه کردید که بعضی آثار ارزشی به ناگاه در بازار در اصطلاح «گُل» میکنند، در حالیکه شاید در ذهنیت جامعه این باشد که فلان اثر چون ارزشی است حاوی محتوایی شعار زده است، چطور مخاطب به این آثار رغبت نشان میدهد؟
مجدداً تأکید میکنم. اینگونه آثار اگر اقبالی کسب میکنند و خلاف ظواهری که دارند، موفق به جلب نظر مخاطب میشوند، به خاطر این است که بیانگر دغدغه و حرف مردم بوده و همه خودشان را در آن میبینند.در حقیقت در این در روزگار بحران هویت، نسل جوان ریشههای گمشده خود را در این کتابها پیدا میکند. از سویی، آثار کمتر موفق، به خاطر کمبودهایی که در نگارش دارند نتوانستند آنطور که باید نتیجه بگیرند و طبعا ضعفها بر رویکرد غنی آنها چیره شده است.
• اگر «به نشر» بخواهد وارد حوزه نشر کتابهای انقلابی شود، فکر میکنید باید به چه الزاماتی توجه کند تا آنچه حاصل میآید یک مجموعه ارزشمند باشد؟ اقتضائات تولید اثر در این جنس موضوعات چیست که به ورطه شعارزدگی و میانمایگی نیافتد؟
در تجربه کار فرهنگی آنچه که بیشتر از همه بخشها نمود دارد، مدیریت باثبات، سرمایهگذاری در دراز مدت با تأکید بر مطالعات است. توفیق یک انتشارات در موضوعات تخصصی وابسته به تعهد و انرژی است که در آن صرف میکند، اگر نگاه بلندمدت باشد، صرفنظر از نوسانات مدیریتی یا ساختاری، هدف کلی و نگاه کلان، مسیر خود را پی میگیرد و در بازهای که از آن انتظار میرود، به حصول نتیجه منجر میگردد.
• اگر موافقید وارد بحث ارتباط ناشر و نویسنده شویم. اگر یک محصول و خروجی عالی از این همکاری توقع برود، فکر میکنید در اساس این ارتباط باید چه نکاتی رعایت شود؟
یک سخن مشهور و درستی در این زمینه وجود دارد که یک ناشر خوب، نویسنده را جهانی میکند. واقعیتی که نویسندگان زیاد قبول ندارند اما تجربه نشان داده که ناشر واقعاً اهمیت دارد. در این میان، ناشری که نشر برایش دغدغه باشد، بایستههای آن را بداند و به رشدش اهتمام بورزد، توفیق کسب میکند. طرف دیگر این فعالیت، اهل قلم هستند که بایستی به گفتهها و تدابیر ناشر اعتماد داشته باشند. از خروجی این توافق، کارهای خوبی بیرون میآید. معمولاً مولفان ما برای دل خودشان مینویسند و انتظار دارند ناشر هم بی چون و چرا کار و اعتقاد آنها را بپذیرد. درصورتی که ناشر نیز سرمایه خودش را وسط میگذارد، پس باید مطمئن باشد که نتیجه میگیرد و بازگشت سرمایه خواهد داشت.
• و اما سخن پایانی …
«به نشر» با وجود فراز و نشیبها، انصافاً انتشارات موفقی است. برای تبدیل شدن به یک «برند فرهنگی» بایستی بیشتر تلاش خود را بر موضوعاتی که در آنها مزیت نسبی وجود دارد، متمرکز کند. با توجه به پتانسیلهای بالقوه شهر مقدس مشهد از قبیل وجود مضجع منور رضوی و شاعران و نویسندگان برجسته، به موضوعاتی همچون علوم انسانی، انسانی اسلامی، ادبیات و تاریخ بپردازد تا به جایگاهی بالاتر از آنچه امروز است، دست یابد.
نظرات