رفتن به بالا

تعداد اخبار امروز : 0 خبر


  • الخميس ۱۹ جماد أول ۱۴۴۶
  • 2024 Thursday 21 November
    -١٨(°C)
    وزش باد (mph)
    فشار (in)
    محدوده دید (mi)
    اشعه فرابنفش -
    رطوبت (in)
گاه‌شمار تاریخ خورشیدی
آذر ۱۳۹۷
ش ی د س چ پ ج
« آبان   دی »
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930

سال گذشته هنگامی که نامزدهای نهایی پایتخت کتاب ایران معرفی شدند، روزنامه دنیای اقتصاد با انتشار گزارشی زیر عنوان " رقابت ۲۰ شهر بر سر یک عنوان خالی " به برملا کردن جنبه های نمایشی و مناسکی این جشنواره پرداخت. این روزنامه نوشت که این طرح که یک کپی برداری ناقص از طرحی مشابه در سازمان یونسکو است، عملا به یک رویه صوری و بیفایده تبدیل شده که تاثیر چندانی در افزایش نرخ مطالعه نداشته است.

گزارشگر مزبور به درستی پرسیده بود انتظار این است که مسئولان شهرهایی که در سنوات گذشته، شهرهایشان پایتخت کتاب ایران شده، به روشنی بگویند که نتایج حاصل از برنامه هایشان که آنها را شایسته این عنوان کرده چه بوده، سرانه مطالعه چه اندازه بالا رفته و آثار عینی اجرای آن برنامه ها چه شده است.
البته بعید است که هیچ کدام از این پرسشها پاسخی درست دریافت کنند. برای کشوری مانند ایران که یکی از پایین ترین نرخهای مطالعه در جهان را دارد، بجای این ماست مالیها و رنگ آمیزیها باید سراغ سرچشمه رفت و آب را از آنجا زلال کرد.

روشن است که این مهم بدون تغییر جهت جدی در سیاست گذاریهای آموزشی و فرهنگی میسر نمی شود. آموزش و پرورش باید بجای تاکید بر روشها و سنن ناکارامد فعلی، پژوهش محور و خلاقیت آفرین شود و نظام آموزش عالی هم از بیخ و بنیان تغییر کند. به گونه ای که مهارت جای مدرک را بگیرد و در خیلی از شبه آکادمیهای فعلی بی چون و چرا تخته شود.

ناگفته نماند که مدال برنز! نمایش پارسال به شهر مهاباد رسید، با عنوان فریبنده شهر خلاق ایران در ترویج کتابخوانی. تردیدی نیست که این عنوان هم مانند عنوان پرطمطراق پایتخت کتاب، خالی از اعتبار و ارزش عینی است و نوعی تردستی و خالی بندی به شمار می رود. اما پرداختن به آن از زاویه سپر بلا و حاشیه امنی که برای مسئولان شهر جهت پوشاندن و کتمان ناکارامدی و رکود آشکار حوزه فرهنگ، پدید می آورد خالی از فایده نیست.
اگر این صرفا  عنوانی خالی و تشریفاتی نیست، به راستی چگونه بدست آمده است؟

دو دانشگاه عریض و طویل پیام نور و آزاد برخلاف برخی دانشگاههای دولتی که اساسا رغبتی به فعالیت های فرهنگی نشان نداده و ظرفیت هایشان کاملا مغفول مانده است. مهاباد هم که امسال فرمانداری آن نود ساله شد، تنها شهر کشور در این طراز است که فاقد هر گونه دانشکده، پژوهشکده و مرکز علمی معتبر می باشد.
شوربختانه شهر ارزش و اعتبار سابق بعنوان مرکز دیرینه فرهنگ و ادبیات کردی را نیز از کف داده و عمده این تکاپوها به شهر سنندج منتقل شده که از امتیاز مرکز استان بودن برخوردار است.

بعنوان نمونه دو پژوهشکده کردستان شناسی که به صورت متعارف می توانستند فرهنگ پژوهش و مطالعه را توانمند کنند، هر دو در سنندج مستقرند و دغدغه و اشتیاق و تقاضایی جدی برای تاسیس مرکزی مشابه در یکی از دو دانشگاه پیشگفته وجود ندارد. خود این فقدان اشتیاق و آرزو، با شور مطالعه و کتابخوانی که مدعیان می گویند، مغایرتی آشکار دارد.

نشریه و روزنامه معتبری نیز در شهر وجود ندارد که دستکم به اندازه گذشته ها، توان مفهوم سازی، تولید محتوا و گفتمان داشته باشد. مراسم های رونمایی از کتاب نیز که در چند سال گذشته رونق گرفته اند، بدون اغراق عمدتا نوعی کتاب سازی به شمار می روند که چیزی به غنای فکر و اندیشه نمی افزایند.

بعنوان مثال در چند سال گذشته به جز فرهنگ مکریان حتی یک عنوان کتاب که دایره شهرت آن مرزهای محلی را درنوردد و یا بحث و مناقشه ای مهم از پی خود بیاورد، منتشر نشدە است.

همایش ها و نکوداشت ها نیز البته خالی از قاعده پیشگفته نیستند و هر بار با موجی از انتقاد و سرخوردگی روبرو می شوند.

با این وصف از این عنوان و عناوین مشابه دیگر چه می ماند؟ غیر از حکایت عریانی شاه و تردستی خیاطان!


منبع: ریکار

اخبار مرتبط

نظرات

یادداشت ویژه

سریال نون.خ و مساله ی زبان !

این نقد سریال نیست. حتی نقد آن چیزی که مطرح می شود نیز ممکن است نباشد. بیشتر بیان مساله و اشتراک گذاری سوالی است که شاید برخی از فیلمسازان و حتی تئاتری های کوردستان نیز با آن مواجه باشند. از این رو از زبان ساده تر و خودمانی تری نیز برای نوشتار استفاده می کنم. چند روزی است که سریال تلویزیونی «نون. خ» از شبکه ی یک سیما پخش می شود. داستان این سریال که از همان الگوی سریال پایتخت پیروی می کند ، این بار در یکی از مناطق کوردستان اتفاق می افتد. فارغ از اینکه مکان داستان بیشتر شبیه به روستاست و معلوم نیست چرا سازندگان اصرار دارند آن را شهر معرفی کنند، و یا اینکه در جمع اهالی روستا نیز یکی از بازیگران فارس است و بسیار روان فارسی صحبت می کند و معلوم نیست چرا به تنهایی او فارسی را اینگونه صحبت می کند و سایرین به شکل دیگر؛ اما حضور بازیگران بومی منطقه و حضور موسیقی کوردی در سریال، از ویژگی های خوب آن به حساب می آید. اما آنچه بحث اصلی این نوشتار است مسئله ی زبان است. چیزی که از روز اول پخش سریال ذهنم را به خود مشغول کرد اما ترجیح بر آن شد تا لااقل بعد از پخش چند قسمت مسئله طرح شود. امروز که واکنش توییتری برخی از مردم نسبت به مسئله ی زبان بکار رفته در این سریال را دیدم، زمان طرح مسئله را مناسب تشخیص دادم. زبان کوردی، اگر چه دارای واژگان مشترک با زبان فارسی است و حتی بنا به اظهار نظر بسیاری از کارشناسان این دو زبان هم ریشه هستند و هر کدام در جغرافیای خود تغییرات زمانی و کاربردی و خود را پیدا کرده است، با این حال این، زبان کوردی، زبانی کاملا مستقل با دستورات گرامری خاص خویش است و لهجه محسوب نمی شود. از این رو تولید یک اثر ملی در کوردستان با حضور شخصیت های کورد، با تولید یک سریال در اصفهان و یا یزد و شیراز و... تفاوت زیادی دارد. چرا که این لهجه های فارسی شیرازی و اصفهانی ولو به صورت غلیظ و با کلمات خاص منطقه نیز ادا شود، نهایتا منظور خود را به مخاطب عمومی منتقل می کند. در سریال نون.خ همه ی کاراکترها -تا این جای قصه- کورد هستند. پس طبیعتاً باید با یکدیگر کوردی حرف بزنند و لزومی به استفاده از زبانی که نه فارسی است و نه کوردی،  ندارند. این امر به ویژه در مناطق کورد زبان که اهمیت خاصی به زبان مادری میدهند بسیار خودنمایی خواهد کرد.  اگر داستان این سریال در نقاطی دیگر از ایران که به دلایل مختلف ، برخی خانواده ها ترجیح داده اند با کودکانشان به جای زبان مادری با زبان ملی صحبت کنند، ساخته می شد، کمتر مسئله ی زبان خودنمایی می کرد و می شد کاراکترهای فیلم را از این خانواده ها معرفی کرد و به راحتی مسئله را توجیه نمود، اما در تمامی شهرهای کوردزبان، مسئله ...

جدیدترین خبرها

وعده گاه مسئولین

روز شمار عنوان وعده
2879
روز گذشته
آیا سینمای مهاباد دوباره بازگشایی می شود؟
css.php
%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: