رفتن به بالا

تعداد اخبار امروز : 0 خبر


    -١٨(°C)
    وزش باد (mph)
    فشار (in)
    محدوده دید (mi)
    اشعه فرابنفش -
    رطوبت (in)
گاه‌شمار تاریخ خورشیدی
اسفند ۱۳۹۵
ش ی د س چ پ ج
« بهمن   فروردین »
 123456
78910111213
14151617181920
21222324252627
282930  

 سینمای مهاجرت: دهه ۸۰ و ۹۰

آنچه بوردول و تامسون درتاریخ سینما «قوم پراکندگی و روح جهانی» می نامد، در مورد این دوره از تاریخ سینمای کردستان صدق می کند. این دوره با رفتن «یولماز گونی» به فرانسه آغاز می شود. به نحوی که پس از وی دیگر فیلمسازان کُرد، به دلیل خفقان داخلی و استیلای دولتهای ترکیه، ایران، عراق و سوریه آن زمان بر سینمای کُرد، راه اروپا و امریکا را به قصد تحصیلات و تولید آثار سینمایی در پیش می گیرند. «گونی» در سال ۱۹۸۳ در فرانسه فیلم دیوار را ساخت. فیلم با لحنی تلخ و یأس آمیز نظام زندان را که مردان، زنان و کودکان را به یک سان سرکوب می کند، به چالش کشیده است.

دیوار زندان که در شرایط نوری و آب و هوایی گوناگون به تصویرکشیده شده است، در سراسر فیلم حضوری شوم دارد. بعد از«گونی» ، سینمای کُرد، زبان می گشاید و این بخاطر جسارت مجموعه ای ازفیلمسازان کرد بود که در غربت به آن اهتمام ورزیدند .

تیمور بطحایی متولد شهر سنندج و فارغ التحصیل سینما از دانشگاه هنرهای زیبای دانشگاه تهران است اولین تجربه های فیلمسازی در کردستان ایران توسط وی به وقوع پیوست. شروع کار وی در دهه ۷۰ با تولید آثار تلویزیونی آغاز گردید و بعدها کارگردانی چندین فیلم مستند مستقل را به عهده گرفت. بعد از مهاجرت به کردستان عراق فیلم مستند «نان و آزادی» در سال ۱۹۸۴ را ساخت که یکی از مهمترین فیلمهای مستند وی به حساب می آید. وی بعدها به سینمای داستانی گرایش پیدا کرد و فیلم داستانی «گله گرگ» را با همکاری مهدی امید در ترکمنستان ساخت. وی با این فیلم در جشنواره ی ۱۹۹۱ سینمایی روسیه شرکت کرد. این فیلم از آن سال به بعد در سینماهای کردستان عراق اکران گردید.

«مهدی امید» متولد کرکوک از کردستان عراق است. در سال ۱۹۸۰ تحصیلات خود را از دانشگاه مسکو در رشته سینما به اتمام رساند. وی بعد از ساخت فیلم مشترکش با «تیمور بطحایی»، فیلم «تونل» را در سال ۱۹۹۲ با مشارکت کمپانی «مس فیلم» روسیه در کشور گرجستان ساخت و در همان سال در جشنواره سینمای مسکو شرکت نمود و در سال ۱۹۹۳ این فیلم را مجددا در هفدمین جشنواره فیلم گوتنبرگ به نمایش گذاشت.

این فیلم پیشتر در سال ۱۹۹۲ در شهر اربیل در یک نمایش اختصاصی برای هنرمندان و منتقدین کرد اکران شده بود. با تجزیه جماهر شوروی، وضعیت نابسامانی در شرایط اقتصاد کشورهای تازه استقلال یافته و حتی درخود روسیه هم به وجود آمد. اما وضعیت فرهنگی در کشورهای تجزیه شده رو به بهبود بود. ساخت دو فیلم «گله گرگ» و «تونل» در این کشورها عاملی شد تا شهر ایروان ارمنستان تبدیل به اولین مرکز سینمایی کردستان گردد. به نحوی که در نوامبر ۱۹۹۳ بعد از بررسی های موجود با حضور روشنفکران و هنرمندان کرد و ارمنی اولین مرکز سینمای کردی به نام «استودیوسینمای کرد» در شهر ایروان تأسیس شد. در همان سالها آژانس بین المللی توسعه ی سوئد هزینه ی انستیتوی کرد در پاریس برای ضبط تئاترهای کردی تفلیس گرجستان را تقبل کرد.

«نظام الدین آریچ» یکی از هنرمندان و خوانندگان محبوب کردستان ترکیه است که نام وی با «فقی طیران» شناخته شده است. وی در تبعید فیلم «ترانه ای برای بکو» را بر اساس سنت  «گونی» می سازد فیلم در مورد زندگی مردم کرد در مبارزه علیه حکومت ترکیه است. این فیلم که مهمترین و نخستین تجربه سینمای «آریچ» محسوب می شود توانست ۱۳ جایزه سینمایی را از ۱۵ جشنواره تصاحب کند که مهمترین آن ها، جایزه «اولیور داور» در نهمین فستیوال باستینا در ۱۹۹۳ بود، که به وی تعلق گرفت. این فیلم در سال ۱۹۹۶ از سوی «گروه سینمایی کردستان» به مناسبت هفته سینمای کردی در سینما «کریستال» اربیل به نمایش گذاشته شد، این فیلم در اکثر شبکه های تلویزیونی کردستان پخش شده است.

«ابراهیم سلمان» یکی از فیلمسازان کُرد عراق است. وی اولین فیلم خود را تحت عنوان «قافله ای خاموش» در سال ۱۹۹۳ در کشور یونان ساخت. این فیلم در جشنواره های متعددی از جمله «سینمای آواره» در سوئد و جشنواره «سینمای کُرد» در هلند مشارکت نمود. در تمام فیلم های یاد شده که در مهاجرت ساخته در سرتیتر آنها نوشته (Kurdistan film) ، عبارت شده است.

در تمام این فیلمها که به سبک و سیاق نئورئالیستی ساخته شده اند، نوعی فضای مستندگونه به شیوه اعتراض آمیز، دردها و رنج های اجتماعی را بیان می کند.

 

سینمای مهاجرت: قرن ۱۲

نسل دیگری از فیلمسازان کرد در اواخر قرن ۲۰ و اوایل قرن ۲۱ به قصد تولید آثار سینمای خود به طرف اروپا و آمریکا رهسپار شدند. فیلمسازانی که گرایشات سیاسی و انتقادی در آثارشان به وضوح دیده می شود آن دسته از هنرمندانی بودند که سینما را بهترین ابزار برای ایجاد گفتمانی جهانی درباره معضلات ملت کُرد دانسته و در این راستا سعی بر تعامل بیشتر با غرب داشتند.

«جانو روژبیانی» فیلمساز اهل حلبچه کردستان عراق که در حال حاضر در آمریکا به سر می برد، با فیلم ژیان )زندگی( که داستانی از شهر زادگاهش، حلبچه است، معروفیت زیادی پیدا کرد.

«مانو خلیل» کارگردان کُرد سوریه درسال ۱۹۸۶کردستان را به مقصد چکسلواکی سابق ترک کرده و بعد از اخذ مدرک کارشناسی ارشد سینما، در چکسلواکی جذب کانالهای تلویزیونی شد و از سال ۱۹۹۰ تا۲۰۰۵  در کانالهای مختلف چک برنامه های متعددی را کارگردانی کرد. او بعدها چک را به مقصد سوئیس ترک کرده و در حال حاضر در سوئیس زندگی می کند. وی از آن به بعد ۱۴ فیلم را کارگردانی کرد. فیلم «انفال» در سال 2005، فیلم «داویدتولهیلدان» در سال ۲۰۰۶ با تهیه کنندگی وزارت فرهنگ و کانال دولتی سوئیس، فیلم «زنده ام، خانه ام» در سال ۲۰۰۹ و خواب های رنگین، پیروزی آهن، آه دنیا و. . . از جمله آثار او هستند. تهیه کننده آثار وی کانالهای پخش کننده آثار وی هستند. اعتراض های شدید مانو خلیل به وضعیت موجود در کردستان باعث شد، علیرغم دوری او ازکردستان، باز هم تحت کنترل شدید دولتهای منطقه و علی الخصوص کشور ترکیه قرار گیرد.

فیلم مستند «داویدتولهیلدان» که درباره پیشمرگ سوئیس تباری است که در کوه های کردستان همراهPKK  علیه حکومت ترکیه مبارزه می کند. چند ساعت قبل از نمایش این فیلم در جشنواره فیلم دبی طی در خواست سفارت ترکیه از کشور امارت از نمایش این فیلم در جشنواره جلوگیری شد. باز به همان شیوه از نمایش این فیلم در جشنواره فیلم سنگاپور نیز جلوگیری شد.

«مانوخلیل» در سال ۲۰۱۲ فیلم نیمه مستند «طعم عسل» به عنوان محصول مشترک کشورهای سوئیس، آلمان و فرانسه را ساخت که تاکنون توانسته است جایزه ی بهترین فیلم «سولوسورن» از جشنواره ملی سوئیس و جایزه اول جشنواره فیلم مونیخ آلمان ۲۰۱۳ از آن خودکند.

«هنر سلیم» در کردستان عراق متولد شد و در سن ۱۷ سالگی به ایتالیا و پس از آن به فرانسه مهاجرت کرد و در آنجا تحصیلات سینمای خود را به اتمام رساند و هم اکنون نیز در آنجا زندگی می کند. فیلم های او توجه زیادی را در جهان متوجه خود کرد و جوایز بین المللی زیادی را برایش به همراه داشته است.

فیلم های او بیشتر از آنکه میل به شعاردادن باشد، به سمت شیوه داستان سرایی تمایل دارندکه در آن دردها و رنجهای ملت کرد به شکلی فراملیتی انعکاس داده شده است. فیلم های او عبارتند از ودکا لمون، کیلومترسفر، زندگی طولانی کردستان، لبرالیسم نوعروس و زندگی تلخ و شیرین که در سال ۲۰۱۲ در کردستان عراق ساخته شد و در سال ۲۰۱۳ در جشنواره کن نمایش داده شد.

«جلال جانروی» متولد شهر سلیمانیه عراق که در حال حاضر در آمریکا زندگی می کند. او در سال ۲۰۰۸ اولین فیلم خود را که محصول کمپانی «فیلمسازی نوروزفیلمز» است، با نام «دیوید و لیلا» ساخت. این فیلم که به سبک کمدی رمانتیک در خاک آمریکا و با دو زبان کُردی و انگلیسی ساخته شد، در ۱۸ جشنواره سینمایی در جهان شرکت کرد و در مجموع تعداد ۵ جایزه را از آن خود کرد، فیلم «Hoppet» درباره مشکلات و موانع مهاجرت کردها از کردستان به کشور سوئد است.

«حشام زمان» که دانش آموخته سینما در دانشگاه نروژ است، در همان جا اولین فیلم خود درسال ۲۰۰۸ به نام «قبل از برف باریدن» را ساخت. این فیلم توانست جایزه بهترین تصویربرداری از جشنواره رابرت دنیرو را در نیویورک امریکا از آن خود کند.

 

ادامه دارد

اخبار مرتبط

نظرات

یادداشت ویژه

سریال نون.خ و مساله ی زبان !

این نقد سریال نیست. حتی نقد آن چیزی که مطرح می شود نیز ممکن است نباشد. بیشتر بیان مساله و اشتراک گذاری سوالی است که شاید برخی از فیلمسازان و حتی تئاتری های کوردستان نیز با آن مواجه باشند. از این رو از زبان ساده تر و خودمانی تری نیز برای نوشتار استفاده می کنم. چند روزی است که سریال تلویزیونی «نون. خ» از شبکه ی یک سیما پخش می شود. داستان این سریال که از همان الگوی سریال پایتخت پیروی می کند ، این بار در یکی از مناطق کوردستان اتفاق می افتد. فارغ از اینکه مکان داستان بیشتر شبیه به روستاست و معلوم نیست چرا سازندگان اصرار دارند آن را شهر معرفی کنند، و یا اینکه در جمع اهالی روستا نیز یکی از بازیگران فارس است و بسیار روان فارسی صحبت می کند و معلوم نیست چرا به تنهایی او فارسی را اینگونه صحبت می کند و سایرین به شکل دیگر؛ اما حضور بازیگران بومی منطقه و حضور موسیقی کوردی در سریال، از ویژگی های خوب آن به حساب می آید. اما آنچه بحث اصلی این نوشتار است مسئله ی زبان است. چیزی که از روز اول پخش سریال ذهنم را به خود مشغول کرد اما ترجیح بر آن شد تا لااقل بعد از پخش چند قسمت مسئله طرح شود. امروز که واکنش توییتری برخی از مردم نسبت به مسئله ی زبان بکار رفته در این سریال را دیدم، زمان طرح مسئله را مناسب تشخیص دادم. زبان کوردی، اگر چه دارای واژگان مشترک با زبان فارسی است و حتی بنا به اظهار نظر بسیاری از کارشناسان این دو زبان هم ریشه هستند و هر کدام در جغرافیای خود تغییرات زمانی و کاربردی و خود را پیدا کرده است، با این حال این، زبان کوردی، زبانی کاملا مستقل با دستورات گرامری خاص خویش است و لهجه محسوب نمی شود. از این رو تولید یک اثر ملی در کوردستان با حضور شخصیت های کورد، با تولید یک سریال در اصفهان و یا یزد و شیراز و... تفاوت زیادی دارد. چرا که این لهجه های فارسی شیرازی و اصفهانی ولو به صورت غلیظ و با کلمات خاص منطقه نیز ادا شود، نهایتا منظور خود را به مخاطب عمومی منتقل می کند. در سریال نون.خ همه ی کاراکترها -تا این جای قصه- کورد هستند. پس طبیعتاً باید با یکدیگر کوردی حرف بزنند و لزومی به استفاده از زبانی که نه فارسی است و نه کوردی،  ندارند. این امر به ویژه در مناطق کورد زبان که اهمیت خاصی به زبان مادری میدهند بسیار خودنمایی خواهد کرد.  اگر داستان این سریال در نقاطی دیگر از ایران که به دلایل مختلف ، برخی خانواده ها ترجیح داده اند با کودکانشان به جای زبان مادری با زبان ملی صحبت کنند، ساخته می شد، کمتر مسئله ی زبان خودنمایی می کرد و می شد کاراکترهای فیلم را از این خانواده ها معرفی کرد و به راحتی مسئله را توجیه نمود، اما در تمامی شهرهای کوردزبان، مسئله ...

جدیدترین خبرها

وعده گاه مسئولین

روز شمار عنوان وعده
2867
روز گذشته
آیا سینمای مهاباد دوباره بازگشایی می شود؟
css.php
%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: