- پنجشنبه 18 آذر 1395 - 18:13
- کد خبر : 2737
- مشاهده : 914 بازدید
- هنر » یادداشت ویژه
خبر کوتاه است. ١٥ آذرماه نمایشگاه آثار هنری ٧ کاریکاتوریست بوکانی با حضور مقامات شهری و استانی در سالن مجتمع فرهنگی و هنری سیمرغ بوکان افتتاح و عکس های یادگاری گرفته می شود و ٢٤ ساعت بعد نمایشگاه به راهروهای منتقل شده و محل سالن – به گفتەی شاهدان – در اختیار نمایشگاه دست دوزی […]
خبر کوتاه است. ١٥ آذرماه نمایشگاه آثار هنری ٧ کاریکاتوریست بوکانی با حضور مقامات شهری و استانی در سالن مجتمع فرهنگی و هنری سیمرغ بوکان افتتاح و عکس های یادگاری گرفته می شود و ٢٤ ساعت بعد نمایشگاه به راهروهای منتقل شده و محل سالن – به گفتەی شاهدان – در اختیار نمایشگاه دست دوزی های لباس کردی (دەسماڵ) و وسایل آرایشی قرار می گیرد.
حال سوال اینجاست که اگر قرار بر گرفتن عکس یادگاری و پرکردن بیلان کاری بود، خوشبختانه امروزه نرم افزارهای گرافیکی به خوبی این امر را ساده کرده و نیازی به هزینه و زحمت زیادی نیست.
اگرچه شاید گاهی برخی اقدامات از سوی مدیران ناخواسته صورت گیرد و براساس روندی از قبل تعیین شده نباشد، اما تحلیل ها در رابطه با فضای فرهنگی بوکان در این روزها حکایت دیگری دارد.
بوکان در بین شهرهای کردستان و به ویژه در منطقه ی مکریان به لحاظ فرهنگی و هنری دارای جایگاهی حائز اهمیت است. به جرات می توان گفت خوشبختانه هم اینک تعداد زیادی هنرمند تراز اول در این شهر هنوز در قید حیات هستند و با تمام سختی ها به فعالیت می پردازند. هنرمندانی که در شاخه های مختلف تئاتر، فیلم، عکاسی، پیکره سازی، نقاشی، کاریکاتور، ادبیات و… فعالیت کرده و هر کدام امروزه به عنوان وزنەای سنگین در فضای فرهنگی کردستان قابل بحث هستند. حال اگر به این فهرست درگذشتگان این عرصه را نیز اضافه کنیم، درخواهیم یافت با شهری به غایت هنری مواجه هستیم. اما به راستی چرا آنگونه که باید این نام و اعتبار همگانی نیست؟ چرا تا زمانی که به دلیلی مجبور به تحقیق در رابطه با فرهنگ و هنر این شهر نشوییم، نمی توانیم به این حقیقت دست یابیم؟ شاید دلیل آن هم به مسئولان و هم به هنرمندان برگردد.
به نظر می رسد با توجه به اخبارها و بررسی های میدانی، فضای مدیریتی شهر بوکان در این چند سال اخیر دچار یک آشفتگی شده است. مدیران و یا افراد دلسوز و خواهان خدمت از سویی و مدیران و افراد با تمایلات منافع شخصی و گروهی از سویی دیگر فضایی آشفته را ایجاد کرده اند. انتقادات و حملات سنگین رسانه ای در عرض چند سال گذشته به نماینده ی این شهر در مجلس شورای اسلامی و پاسخگویی های تند از سوی ایشان، همچنین تغییرات مداوم مدیریت شهری تا حدی که برای نمونه انتخاب شهردار و موانع پیش رو به یک خبر هر روزه تبدیل شده بود؛ حال به این فهرست تغییر همراه با تأمل رییس قبلی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بوکان را نیز باید اضافه کرد که در آن مورد نیز با حواشی هایی همراه بود. طبیعتا در این فضا، مدیریت فرهنگی شهر نیز دچار آشفتگی شده و ضربەی نهایی بر پیکرەی هنرمندان این شهر وارد خواهد آمد.
اعتراضات هنرمندان این شهر اگر چه همواره به مناسبت های مختلف شنیده می شد، اما یکی از این اعتراضات علنی در اواخر آبانماه سالجاری و در مراسم رونمایی از کتاب نویسندگان بوکانی صورت گرفت. «بریا کاکه سوری»، نویسنده بوکانی در این مراسم به شدت به وضعیت فرهنگی شهر تاخت و گفت: «در روزگاری که هیچ یک از مسئولان شهرستانی بومی نبودند و همچنین خبری از شورای شهر نبود، ده ها برنامه ادبی در این شهر هنر خیز برگزار می شد و صدها نفر نیز در نشست های ادبی حضور میافتند ولی اکنون متاسفانه شاهد تعطیلی تنها انجمن ادبی شهرستان هستیم»
این انتقادات به مرور ادامه یافت و بعد از انتقادات رییس پیشین اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بوکان، رضا عباسی به فضای فرهنگی شهر، در تازه ترین آن ها با نامەی سرگشاده «عبدالرحمن عزیزی» مسئول انجمن هنرهای نمایشی این شهرستان به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مواجه هستیم. هر چند که تاکنون پاسخ روشنی از سوی مسئولان زیربط به این انتقادات داده نشده، اما بدون قضاوت و جانبداری، باید بخشی از مدیریت فرهنگی شهرستان های استان آذربایجان غربی را به مدیریت فرهنگی استان پیوند داد که در نوشتاری جدا قابل بحث است. با این حال نمی توان تمام مشکلات را به استان ارتباط داد و بی شک نهادهای متولی امورات فرهنگی و هنری و در راس آن اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی بوکان می بایست پاسخ قانع کننده ای برای مطالبات هنرمندان بوکانی داشته باشد. چرا که صاحبان فرهنگ و هنر هر شهری نه مسئولان، بلکه هنرمندان آن شهر هستند و مسئولان فرهنگی تنهای به عنوان برنامه ریز و بسترساز این حرکت انجام وظیفه می کنند.
اما بخشی از این آشفتگی شاید به خود هنرمندان نیز برگردد. زمانی که یکپارچگی، همراهی و همدلی هنرمندان در مسایل دیده نشود، طبیعتا مسئولان چندان رغبتی برای فعالیت ندارند. اینکه انتظار داشته باشیم هنرمندان هم رای و هم نظر باشند طبیعتا انتظاری بیجا و غیر اصولی است و از جذابیت های هنر تفاوت در دیدگاه های هنری است و این نه یک نقطه ضعف، بلکه نقطه قوت آن محسوب می شود. اما این اختلافات در مقام صنفی فاجعه بار است. یعنی اگر هنرمندان دریابند که می بایست به عنوان صنف فعالیت کرده و منافع هر کدام از هم صنفان منافع همه است، آنگاه طبیعتاً علیرغم تمام اختلافات هنری – و گاه شخصی – به خاطر منافع صنف در اینگونه آشفتگی ها همدل و همراه می شدند و خود چاره ی درد خود می کردند و هرگز اجازه ی تعطیلی هنر و جایگزینی آن با بازار! را نمی دادند.
نظرات